انسان بطور فطرى ، زندگى سالم و همزیستى مسالمت آمیز را دوست دارد، و به حسب طبیعت خود، به تمدن علاقمند است و هر تمدنى داراى دو مرحله است : مرحله پست و مرحله برتر آن ، بین این دو مرحله مراتبى وجود دارد که باید انسان زندگى خود را با یکى از مراتب آن وفق دهد؛ تا از حد و مرز انسانیت خارج نگردد.
یکى از ضروریات زندگى انسان تربیت و تعلیم است که محیط خانوادگى انسان در این مساءله مهم ، نقش بسزائى دارد؛ زیرا که خانواده ، هسته جامعه بشمار مى رود و ملت از تک تک افراد تشکیل مى گردد؛ اصلاح هر جامعه ، در گرو اصلاح افراد آن است .
از آنجا که مسئولیت اداره این نخستین مدرسه زندگى بر دوش پدر و مادر مى باشد - به جهت این که آنها از آگاهى ، فکر، فرهنگ و ادب بیشترى برخوردارند - لذا حقوق والدین اهمیت بسزائى دارد، تا جائى که هیچ حقى بعد از حق خالق هستى ؛ خداوند متعال ، به حق پدر و مادر (که پشتوانه زندگى فرزندان هستند) نمى رسد. خداوند حقوق آنان را همراه حق خود ذکر فرموده است ، چنانکه در قرآن کریم مى فرماید:
و قضى ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر اءحدهما او کلاهما فلا تقل لهما اءف و لاتنهرهما و قل لهما قولا کریما، واخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا.
(اسراء / 24)
خداى تو حکم فرموده که جز او هیچکس را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکوئى کنید و چنانکه هر دو یا یکى از آنها پیر و سالخورده شوند (که موجب رنج و زحمت شما باشند) زنهار، کلمه اى که رنجیده خاطر شوند به آنان نگو و کمترین آزار به آنها نرسان و با ایشان با کرامت و احترام سخن بگو، و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانى نزدشان بگستران و بگو پروردگارا، چنانکه پدر و مادر، مرا در کودکى به مهربانى بپروردند، تو در حق آنها رحمت و مهربانى فرما.
اولین چیزى که از نص آیه مذکور براى ما ظاهر مى گردد، این است که احسان به پدر و مادر، قرین و نزدیک به عبادت خداوند است ، و بعد از آن آیه شریفه ، راههاى رفتار نیک با آنها را به شرح زیر بیان مى کند:
اول : احتراز و دورى جستن از هر چیزى که موجب رنجش آنان گردد؛ حتى گفتن کلمه افّ بر آنها.
امام صادق (علیه السلام ) فرمود:
اءدنى العقوق اءف ولو علم الله شیئا اءهون منه لنهى عنه .
(بحار / 74، 59)
کمترین وسیله عاق والدین شدن گفتن کلمه اف بر آنان است و اگر کمتر از آن چیزى دیگرى بود، البته خدا از آن نهى مى فرمود.
دوم : مواظبت در گفتار، و فریاد نکشیدن بر سر آنها و ترک هرگونه سخن زجرآور و خشونت آمیز.
سوم : سخن گفتن با آنها با گفتار نیکو و زیبا، و مراعات ادب و احترام نسبت به آنان .
چهارم : برخورد متواضعانه با آنان ، تا جائى که خداوند متعال از این تواضع ، به زیباترین صورت تعبیر فرموده و آن اینکه : برخورد فرزند نسبت به پدر و مادر، باید مانند آن پرنده اى باشد که جوجه هاى خود را با تمام عطوفت ، نرمش ، رحمت و مهربانى به سینه خود چسبانیده و بالهاى خود را بر آنها مى گستراند.
پنجم : براى رحمت و مغفرت آنان دعا کند. یعنى ، در دعاى خود موجبات احسان و نیکى آنان را در حق خود، ذکر نماید. و برایشان دعا کند مثل خواندن بعضى دعاهاى قرآن کریم ؛ مانند:
رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا.
(اسراء / 24)
خدایا پدر و مادرم را بیامرز (و به آنها ترحم کن چنانکه آنها بر من ترحم کردند) آنگونه که مرا در کودکى تربیت نمودند.
تاءکید بر مسئولیت سنگین پدر و مادر در تربیت اولاد از سنین کوچکى دارد.
لذا مستحب است که انسان در قنوت نماز با این الفاظ، به پدر و مادر دعا کند و بگوید:
رب اغفرلى ولوالدى وارحمهما کما ربیانى صغیرا، واجزهما بالاءحسان احسانا و بالسیئات عفوا و غفرانا.
(مفاتیح الجنان )
پروردگارا مرا و پدر و مادرم را بیامرز و بر آنان رحمت فرست ، چنانکه مرا در حال کودکى تربیت نمودند؛ و در مقابل احسان آنان احسان عطا فرما و گناهانشان را عفو و مغفرت فرما.
مقارن و همردیف بودن عبادت خدا، با حقوق والدین و احسان به آنها، دلیل بر بزرگى حق آنهاست . زیرا که خداوند آفریننده کل هستى است و پدر و مادر واسطه و آفرینش انسان هستند. و قرآن کریم تاءکید دارد که نیکوئى بر والدین ، یک وظیفه انسانى است . چنانکه مى فرماید:
و وصینا اءلانسان بوالدیه احسانا.
(احقاف / 15)
و ما براى انسان سفارش نمودیم که بر والدین خود نیکوئى کند.
این نکته قابل توجه است که قرآن کریم ، خطاب را تنها متوجه مسلمان یا مومن نساخته ، بلکه نیکى به آنان را نیکى به کل انسانیت دانسته و آزار آنان را آزار کل انسانیت بشمار آورده است ، زیرا آنان بودند که بخاطر راحتى تو، خواب شیرین خود را فدا کرده ، شب را بیدار مى ماندند و برایت رنجهاى فراوان کشیدند تا تو را در کودکى تربیت نمودند، و در راه خوشبختى و سعادت تو، سعى و تلاش کردند که حتى براى راحتى خود، آن اندازه کوشش ننمودند و براى تهیه شرائط مناسب در زندگى و سعادت تو، در خانه ، مدرسه و اجتماع ، با جامعه همکارى و همفکرى نمودند، و آنچه برایت مفید بود از جامعه - به اندازه فکرشان - فراهم کردند؛ از قبیل : تهیه نمودن اسباب و عوامل مختلف و استفاده از گفتنى ها و شنیدنى هاى مناسب جهت تقویت عقیده ، اراده و تربیت نیکو که براى تغذیه جسم و روان تو لازم بود. و بالاتر از آن ، سعى و تلاش در بالا بردن سطح آگاهى دینى تو، با دانش و مدرسه و عبادت و اطاعت از خدا مى باشد. و طبیعى است که هر پدر و مادرى به اندازه توان فکرى خود، بین عقل و جسم و روح و ماده براى فرزندانش ، توازن برقرار مى سازد، و در این راه ، همه تجربه هاى گذشته و نتیجه ارتباطات محدود و غیر محدودشان را تقدیم مى نماید. و همه اینها جهت فراهم ساختن سعادت و خوشبختى فرزندان و اولاد انسان است . پس چه کسى براى محبت کردن سزاوارتر از پدر و مادر است !؟ زیرا که آنها سبب (واسطه ) وجود تو هستند، و تو را از کودکى تربیت و در بزرگى مورد محبت خود قرار مى دهند، و شادى تو، باعث شادى آنان و غم و اندوه تو باعث ناراحتى ایشان مى گردد. چنانکه ، در حدیث شریف آمده است :
رضى الله مع رضى الوالدین .
(ترغیب / ج 3، 322)
رضایت خدا، با رضایت پدر و مادر است .
و نیکى به پدر و مادر، با احسان به آنان ، احترام شایسته و اطاعت از گفتار مطابق شرع و صحیح شان مى باشد. و بعضى از اخبار شریفه این وظایف را به طرز زیر تعیین فرموده است :
1 - ملازمت و همراهى نیک - یعنى ، کارى نکنى که آنان در حوائج خود، دست نیاز به سوى تو دراز کنند و به مشقت بیفتند.
2 - نظر رحمت به آنها نمودن .
3 - بلند نکردن صداى خود، در مقابل صداى آنان .
4 - جلو نیفتادن بر آنان در راه رفتن و نشستن .
5 - آنان را با نام صدا نکردن ، بلکه باید با لفظ پدر و مادر ایشان را خطاب نمود.
6 - نباید به آنان حتى کلمه اف گفت ؛ گرچه تو را ناراحت کرده باشند و نباید ایشان را سرزنش کرد، اگر چه تو را غمگین ساخته باشند.
7 - روى خود را از آنها برنگردانى .
8 - در موقع نیاز، لقمه را در دهان آنان بگذارى .
9 - از آنچه که خداوند به تو وسعت روزى داده ، به آنان بخل نورزى .
10. دَین و بدهکارى هاى آنان را بعد از مرگ ادا کنى ، برایشان طلب آمرزش نموده و قضاى عبادتهایشان را انجام دهى ، مثل قضاى نماز، روزه ، حج ، زیارات و صدقات .
موضوع :