درک اوضاع اجتماعى و توجه به نقاط ضعف دستگاههاى حکومتى و انتقاد از شرایط حاکم، در آن زمانها متعارف نبوده بلکه در زمانهاى بعد مرسوم و متعارف شده و در خطبه هاى نهج البلاغه از حاکمان و وزیران و والیان و قضات و علما با تعبیرهاى گوناگون انتقاد شده و بر شیوه ى حکومت و رفتار والیان و تبعیض در تقسیم بیت المال و جهل قضات به شدت اعتراض شده است و به همین دلیل نهج البلاغه سخنان على بن ابى طالب علیه السلام نمى باشد. [ اثر التشیع فى الادب العربى، ص 66. ]

پاسخ:

گر چه تمام شبهه هایى که پیرامون نهج البلاغه مطرح شده نادرست مى باشد، ولى این شبهه از تمام آن شبهه ها سست تر و نادرست تر مى باشد، زیرا چگونه ممکن است چشم بسته گفته شود: چونکه این موضوع بعدا میان مردم مرسوم گشت پس باى ولى خدا و دروازه ى علم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز از آن بى اطلاع باشد، با اینکه او از کودکى پیوسته ملازم آن حضرت بوده و چه تجربه هاى ارزشمندى را که در نوجوانى و جوانى فراگرفت و پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم حوادث مهمى اتفاق افتاد و میان فقیهان صحابه در احکام الهى اختلاف شدیدى پدید آمد و هر کدام دیگرى را رد مى کرد و چه خونهاى حرامى که بنا حق ریخته شده و چه بسیار اموال مردم که به یغما رفت و چه حقوقى از مردم پایمال گشت!!!.

آیا تمام اینها کافى نیست که آن حضرت از شرائط حاکم و تمام دستگاههاى مقصر انتقاد کند و از حقوق مردم دفاع نماید؟ و با والیان خیانتکار و قضات فاسق و عالمان دین فروش برخورد کند؟

بنابراین، این شبهه نیز ناتمام است.

 



موضوع :