یکى از سنن اجتماعى که در تمام دنیا از مهمترین رویدادهاى جوامع مى توان به شمار آورد، سیر و سفر و نقل و انتقال مردم از این شهر بدان شهر و از این کوى بدان کوى و از این کشور بدان کشورى دیگر است .

حس کنجکاوى و نیروى زیارت طلبى بشر را وادار مى کند. که هنوز قاره هاى پهناور زمین را سیر نکرده خواهان سیر و سفر به کرات دیگر باشد.

سفر: سنتى ، دیرین و پدیده اى است که سابقه کهن دارد.تاریخ آن از سفر آدم چ و حوا - که بدین جهان سفر کرده اند و مردم از اجتماع آنها پدید آمدند - آغاز مى شود که آداب و سننى شرعى و اخلاقى و اهمیتى خاص دارد که کمى از فوایدش در ابیات منسوب به امام على علیه السلام آمده که فرموده است :


تغرب عن الا و طان فى طلب العلى     و سافر ففى الاسفار خمس فوائد
تفرج هم و اکتساب معیشة   و علم آداب و صحبة ماجد
فان قیل فى الاسفار ذل و محنة   و قطع الفیافى و ارتکاب الشدائد
فموت الفتى خیرله من قیامه   بدارهوان بین واش و حاسد

تاج نیشابورى ، معناى آن را در ابیاتى سروده است .


امیرالمؤ منین ، میر مجاهد   چنین فرمود: سافر للفوائد!
سفر بینا کند مرد خرد را   نماید هم به ایشان نیک و بد را
هر آن کس بیشتر کسب سفر کرد   مسلم بیشتر کسب خبر کرد
و علمناه تاءویل الاحادیث   زیمن این سفر شد این مواریث
ید بیضا به موسى از سفر شد   خضر زین راه او را راهبر شد

آزاد همدانى گوید:



در تا پخته شود زیر و زبرها دارد   سنگ تا لعل شود خون جگرها دارد
ما به سر منزل و مقصود و رسیدم و هنوز   مدعى بر سر این راه اگرها دارد

توضیح ابیات امام على علیه السلام :

براى طلب معیشت و به دست آوردن بزرگى از وطن دور شوید و مسافرت کنید زیرا در سفر پنج فایده است :

سیاحت و زایل شدن غم ، کسب معیشت ، کسب و علم و دانش ، یاد گرفتن آداب و معاشرت و زندگى ، صحبت داشتن با بزرگان ، چنانچه گفته شود مسافرت را مشقت و زحمت بسیار است باید گفت : براى مرد مرگ بهتر از خانه نشستن با ذلت و خوارى ، بین بد خواهان و بد گویان است .


به سفر پخته شود مرد هنرمند آزاد!   تا هلالى بشود بدر سفرها دارد

شاعر دیگرى در این باره بیتى نغز سروده است :



زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن   که ساکن است نه مانند ماه و آسمان دوار


سفر، هم از لحاظ روحى روانى و هم از لحاظ دینى اخلاقى داراى فوایدى بسیار است .

سیر و سفر را تنها از نظر تنوع و تغییر آب و هواى نباید مورد توجه قرار داد و به مشایعت و مراسم استقبال و بعضى از رسوم تشریفاتى آن دل خوش کرد؛ بلکه باید آن را سازنده روح و جسم و پرورنده فکر و سامان دهنده زندگى انسان دانست .


اى بسا کس رفته در شام و عراق   او ندیده هیچ جز کفر و نفاق
وى بسا کس رفته ترکستان و چین   او ندیده هیچ جز و مکر و کین

اینک به بخشى از اهداف سفر مشروع از نظر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى پردازیم تا سیر و سفر را با همین اهداف دنبال کنیم .

قال صادق علیه السلام - عن ابائه فى وصیه النبى لعلى علیه السلام

قال : یا على ! لا ینبغى للرجال العاقل این یکون ظاعنا الا فى ثلاث : مرمة لمعاش ، او تزود لمعاد، اولذة فى غیر محرم الى ان قال یا على ! سرسنتین بر والدیک سرسنة صل رحمک ، سرمیلا عد مریضا سر میلین شیع جنازه ، سر ثلاثه امیال اءجب دعوة و سر اربعة امیال زر اءخا فى الله و سرخمسة امیال اجب الملهوف ، و سرستته امیال انصر المظلوم و علیک بالاستغفار.

امام صادق علیه السلام - از پدران گرامى اش ، درباره وصیتى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به امیرالمؤ منین کرده است ، نقل مى کند؛ که فرمود: یا على ! شخص عاقل سزاوار نیست سفر کند و مگر براى سه هدف :

1- ترمیم معاش  2- تحصیل و زاد و توشه براى معاد 3- لذت و تنزه .اما نه در راه حرام .

ابعاد سفر را براى اهداف شرعى چنین توضیح مى دهند.

سفر براى رسیدن به این هدفها - گرچه فاصله هایى زیاد طى شود، باز شایسته و نیکوست .

فرمود: دو سال ، راه به پیماى تا به دیدن پدر و مادرت روى و بدین طریق دلشان را بدست آرى . یک سال راه به پیماى تا خویشاوندت را ببینى و صله رحم کنى ؛ رنج و سختى یک میل راه براى عیادت مریض تحمل کن .

دو میل راه را به پیماى تا تشییع جنازه کنى .چهار میل راه را طى کن تا برادر مؤ منت را ببینى ؛ براى رسیدن به داد یک گرفتار، پنج میل راه را به پیماى .

براى رسیدن به داد یک مظلوم ، شش میل راه را به پیماى و پیوسته آمرزش گناهان خود را از خدا بخواه ،

با تمام ترغیبى که براى سفر از جهات مختلف شده است ؛ در صورتى که به دین شخص ، زیانى وارد کند، شایسته نیست .در حدیث اربعماة از امیرالمؤ منین علیه السلام نقل مى کند که مى فرماید: لا یخرج الرجل فى سفر یخاف منه على دینه و صلوته .

به سفرى که به دین و نماز انسان زیانى وارد کند، نباید رفت .

یکى از فواید سفر، سلامتى جسم است که موجب مى شود انسان ، تنزه و آرامش ‍ روحى داشته باشد.

قال رسول الله صلى الله علیه و آله :

سافروا تصحوا و جاهدوا تغنموا و حجوا تستغنوا

سفر کنید تا بدنهایتان سالم شود و جهاد کنید تا غنیمت دنیا و آخرت بیابید و حج کنید تا مالدار و بى نیاز شوید.

شرع مقدس اسلام ، انسان را به مسافرت تشویق نموده است تا دچار تنگدستى و بحرانهاى مالى نشود.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله هم در این باره فرموده است ؛

اذا اعسر احدکم فلیخرج و لا یغم نفسه و اهله 

هر کدام گرفتار و تنگدست شدید به سفر بروید و خود خانواده تان را اندوهگین نکنید.

هم اکنون هم ، سیر و سفر، در تمام دنیا، براى کسب علم و فضیلت از شرایط حتمى است و دانشجویان از دیرباز، همین راه را انتخاب نموده از جمله دانشمندان شیعه ، شیخ بهاءالدین عاملى و از سنى ، جارالله زمخشرى از این جهت ، ممتاز بودند.

محدث قمى رضوان الله علیه در احوال المطیع لله در ص 309 تتمة المنتهى از اسماعیل بن حماد جوهرى ، صاحب کتاب صحاح اللغة ، و استاد لغت عرب - که اهل فاراب - از بلاد ترک و از اعجوبه هاى زمان خود بود - نقل مى کند: که جوهرى خطى بى نظیر داشت به گونه اى که او را همتاى مقله مى دانستند.وى پیوسته در سفر، به کسب فضایل مى پرداخت و طى بیابانها را براى علم آموزى برگزیده بود؛ او از شام و عراق عازم خراسان شد و در نیشابور اقامت گزید تا از دنیا رفت .

از سفرهاى پربرکت و کارساز دیگر، سفرهاى تجارى قبل از اسلام رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سفرهاى غیر تجارى و تبلیغى ایشان - که هجرت به مدینه از جمله آن است - مى توان نام برد.

این سفرها مایه توسعه دین و حفظ و حراست آیین اسلام شد. و شوکت خود را در قلب دنیا و تمام کشورهاى دور گسترش داد.

رسول اکرم فرمود: سفر دراى رنج و مشقت بسیار است و از این روست که گفته اند: السفر قطعه من السفر سفر قطعه اى از جهنم است

لیکن براى کسب اندوخته هاى عالم ، رنج سفر را باید تحمل کرد تا از نزدیک به سرچشمه منابع آن اندوخته ها دست یافت .

بنابراین مطالعه آداب و سنن شرعى و اخلاقى و اجتماعى سفر براى مسافر لازم و ضرورى است که براى پیمودن راه ، زاد و توشه اى کافى ببرد تا به مقصود و هدف خود برسد.

آداب و سنن سفر

آداب و سننى که در این بخش به ذکر آن پرداخته مى شود گرچه ، براى دیگر سفرها، از قبیل : تجارى ، زیارتى ، سیاحتى ، و حج و...هم ممکن است مورد استفاده قرار گیرد، ولى چون این کتاب براى رفع نیازمندیهاى زائران امام هشتم علیه السلام نوشته شده ، جنبه زیارتى آن بیشتر است بنابراین در سفر زیارتى ، زائر باید هدفى داشته باشد که مورد پسند و رضاى خداى متعال و امام علیه السلام باشد وگرنه از ثواب زیارت ، محروم و از نتایج سفرهاى دیگر چون : تجارت و سیاحت و...بهره مند خواهد بود.

در صفحه 10 فلسفه حج نوشته شده است :


چو ماکیان  به در خانه چند مانى خوار   چرا سفر نکنى چون کبوتر طیار

به قول مولوى :



گاو در بغداد آید ناگهان   بگذرد از این سر آن تا آن سر، آن
از همه عیش و خوشیها و مزه   او نبیند جز قشر خربزه

به همین جهت ، خلوص نیت ، در سفر زیارت ، براى زائر، شرط اولیه است .

آورده اند که آقا شیخ عباس تربتى ، پدر مرحوم راشد، روزى عازم مشهد مقدس بود، همسرش از او خواست که در بازگشت نعلینى براى او بیاورد.او رفت و روز دیگر نعلینى براى او آورد.

پرسید: آقاى حاج شیخ ! چرا زود برگشتید و چند روزى براى زیارت نماندید؟ جواب داد: رفته بودم نعلین بخرم نه براى کارى دیگر.اکنون به قصد زیارت مى روم و چند روزى هم در آنجا خواهم ماند.

این مساءله امروز شایان توجه است .

زیرا مردمى که به مکه و سوریه مى روند بیشتر وقتشان به خرید اجناس با صرفه صرف مى شود.

در این باره ظریفى در پشت جعبه مقوایى یخجال و تلویزیون رنگى حاجى که از مکه آورده ، چنین نوشته بود.


مقصود من از کعبه و بتخانه توئى تو   مقصود، توئى ، کعبه و بتخانه بهانه

بنابراین زائر چند هدف را در سفر زیارتى باید در نظر داشته باشد:

1- نیت پاک و خالص براى خدا

2- شوق و اشتیاق

3- تعیین انگیزه و هدف

4- محاسبه نفس که پیوسته از خود باید بپرسد که به چه منظورى قصد سفر کرده است آیا هدفى را که دنبال مى کند با موقعیت و شخصیت او سازگار است ؟!

به طور کلى باید بداند که پایه و اساس سفرهاى شرعى خلوص نیت است دو تن از رى ، به خدمت حضرت رضا علیه السلام به مرو رفتند در حالى که مبداء و مقصد و ساعت حرکت آنان یکى بود. پرسیدند که نماز سفرشان قصر است یا تمام ؟

آن حضرت در جواب فرمود: تو نمازت را باید شکسته بخوانى و دیگرى نمازش را تمام و درست .

پرسیدند: چرا؟ فرمود:

تو که براى زیارت من آمده اى ، سفرت مشرع است و نمازت را باید شکسته بخوانى ؛ اما او که براى دیدار ماءمون آمده سفرش حرام است و نمازش را باید تمام بخواند.

کیوان در سفر نامه خود مى نویسد: سابقا در قزوین رسم بود که هر کس به حج مى رفت یک کتیبه از گچ ؛ اگر دوبار مى رفت دو کتیبه و...بر در خانه خود نصب مى کرد.

او مى گوید: خودم دیدم که بر در خانه اى چهار کتیبه نصب کرده بودند؛ قزوین که داراى دوازده هزار خانه بود، بر در دوازده هزار خانه آن کتیبه هاى مکرر نصب شده بود.

دوم - مالحلال :

چون بنیه تقویتى هر مسافر یا هر انسانى جهت زندگى به تاءمین اقتصادى وابسته است لذا این بنیه در راه سفر زیارت باید پاک و حلال باشد.

امام پنجم علیه السلام مى فرماید:

هر که مالى را از چهار طریق به دست آورد در راه خیر نمى تواند صرف کند.

1- از راه ربا

2- از راه خیانت ؛ بهر طریقى که باشد (خیانت به شخص خاص یا عده اى از مردم یا خیانت به یک ملت )

3- غش در معامله و گول زدن مردم

4- از راه سرقت یا دزدى

در حدیث دیگرى آمده است که کسى به خدمت امام رسید و گفت : من خویشاوند فلان فرماندار هستم و بر اثر این نزدیکى از موقعیت خود سوء استفاده کرده و ثروتى اندوخته ام ؛ ولى آن را در راههاى خیر، مانند: صله رحم ، اطعام ماکین و گزاردن حج صرف مى کنم .کار من چه صورتى دارد؟ حضرت فرمود:

ان الخطیئة لا تکفر الخطیئة از کار خطا و نادرست نمى توان بهره بردارى کرد.

سوم - پرداخت حقوق یا رضایت صاحبان حق

درباره شخصیت صفوان بن یحیى نقل کرده اند که او روزى صد و پنجاه و سه رکعت نماز مى خواند به خاطر اینکه روزى در بیت الله الحرام با دو برادر مذهبى خود عبدالله بن جندب و على بن نعمان تعهد کرده بود که پس از انجام مراسم هر کدام از آنان که زنده ماندند نمازهاى برادران خود را بخوانند؛ چون او زنده مانده بود، به خاطر وفاى به عهد و پیمانى که بسته بود، روزى صد و پنجاه و سه رکعت نماز مى خواند.

صفوان ، روزى در یکى از سفرها شتر کسى را به کرایه گرفت یکى از دوستان ، دو دینار به رسم امانت به او داد تا به خانواده اش برساند ولى تا از مکارى  اجازه نگرفت ، آن را در میان بار ننهاد.

مولى احمد اردبیلى نیز با همه زهد تقوایى که داشت - در سفرى که یک مال سوارى به کرایه گرفته بود همین عمل را انجام داد.شخصى پاکتى به او داد که در نجف اشرف ، به کسى دهد؛ آن بزرگوار - چون صاحب مال سوارى حضور نداشت تا از او، حمل آن را اجازه بگیرد، تمام راه را پیاده پیمود.و سوار بر آن مرکب نشد و با این عمل ، درخواست برادر دینى خود را رد نکرد و حقوق دیگران را هم رعایت نمود.

در سفرها، خصوصا در سفرهاى زیارتى به این مورد توجه خاصى باید مبذول شود.

عبدالرح من بن سیابه  نقل مى کند: وقتى پدرم از دنیا رفت دوستش به خانه ما

آمد؛ پس از تسلیت گویى ، پرسید: پدرت براى زندگى شما چیزى به ارث گذاشته است ؟ گفتم : نه .

سپس کیسه اى که هزار درهم در آن بود به من داد، گفت : با این سرمایه داد و ستد کرده ، از سودش استفاده کن .

ماجرى را براى مادرم تعریف کردم و به راهنمائى او، نزد یکى از دوستان پدرم رفتم .

او مقدارى جنس پارچه برایم خریده ، در دکانى مشغول به کار شدم .خداوند تعالى بدینوسیله روزى ما رسانید تا هنگام حج رسید.به من الهام شد که به مکه بروم .نزد مادرم رفتم و تصمیم خود را با او در میان گذارم بمحض اینکه مادر از تصمیم من آگاه شد، گفت : پسرم ! اول پول فلان کس را بپرداز، بعد از آن برو.

پیش آن مرد رفتم و پولش را پرداختم ؛ او مثل اینکه گفت : شاید مقدارش کم است ، اگر براى کارت مى خواهى بیشتر بدهم . گفتم : نه . قصد حج دارم . مى خواهم پول شما را برگردانم .

بالاءخره به مکه رفتم و پس از انجام مناسک و اعمال حج به مدینه رفته ، با گروهى از دوستان به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم . من که جوانى کم سن و سال بودم در آخر جماعت حاضر، در مجلس امام علیه السلام نشستم .

هر یک از حاضران سؤ الى کرده جواب مى شنیدند و مى رفتند.

همینکه جمعیت کم شد، امام علیه السلام به من اشاره کرده ، مرا نزد خود طلبید، نزد او رفتم ؛ فرمود: با من کارى داشتى ؟ گفتم : فدایت شوم . من عبدالرحمن بن سیابه ام .از حال پدرم پرسید. گفتم : او از دنیا رفت . بمحض شنیدن ، آزرده خاطر شد و برایش طلب آمرزش و رحمت کرد.

سپس پرسید، چیزى براى شما به ارث گذاشته است ؟ گفتم : نه .

فرمود: پس چگونه به حج آمده اى ؟ داستان مرد را شرح دادم ؛ اما، امام علیه السلام هنوز کلامم تمام نشده ، پرسید: هزار درهم را چه کردى ؟ گفتم : به او پرداختم . فقال لى : قد احسنت .

فرمود: خوب کارى کردى ؛ پس از آن فرمود: مى خواهى تو را سفارش دستورى دهم ؟ گفتم : آرى ، فدایت شوم .

فرمود: علیک بصدق الحدیث و اداء الامانه تشرک الناس فى اموالهم هکذا و جمع بین اصابعه .


فرمود: همیشه راستگو باش و امانت را به صاحبش باز گردان تا بدین گونه در اموال مردم شریک باشى ؛ بعد انگشتان دستش را جمع کرد.من دستور امام علیه السلام را به کار بستم و صاحب سیصدهزار درهم شدم 

 



موضوع :