سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 50540
  • بازدید امروز: 6
  • بازدید دیروز: 2
  • تعداد کل پست ها: 93
درباره
آرشیو مطالب
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



 

هنگامى که اسکندر، نشانه هاى مرگ را در خود دید، وصیتهائى کرد که ما در اینجا به ذکر چند نمونه از آنها مى پردازیم :
نخستین توصیه او این بود وقتى جنازه اش را در میان تابوت مى گذارند، دستش را از تابوت بیرون بیاورند، تا مردم بدانند که اسکندر از این دنیا با دست خالى رفت و چیزى از متاع دنیا را با خود نبرد چنانکه در اشعار شعرا آمده است :

شنیدم در وصایاى سکندر
که گفتى با ارسطوى هنرور
که از روز زمین چون دیده بستم
برون آرید از تابوت ، دستم
که تا بینند مغروران سرمست
که از دنیا برون رفتم تهیدست

اسکندر هنگامى که خود را در آستانه مرگ دید، بطلمیوس بن اذینه را که فرمانده سپاهیان او بود به زمامدارى بعد از خود برگزید و به او وصیت کرد که تابوت مرا به اسکندریه نزد مادرم حمل کنید و به مادرم بگوئید که مجلس عزاى مرا به این ترتیب تشکیل بدهد.
سفره طعام بگستراند و همه مردم کشور را به آن دعوت نماید و اعلام کند که همگان دعوتش را بپذیرند، مگر کسى که عزیز و دوستى را از دست داده باشد، در آن مجلس شرکت نکند، تا شرکت کنندگان در عزاى اسکندر با خوشحالى بدون خاطره تلخ وارد مجلس گردند و ایجاد خوشحالى کنند تا مجلس عزاى اسکندر مانند مجلس عزاى دیگران با حزن و غم تواءم نباشد.
وقتى که خبر مرگ و وصیت او به مادرش رسید و تابوت اسکندر را در کنار مادرش گذاشتند، مادرش نگاهى به جنازه فرزندش افکند و سپس گفت :
((اى کسى که ملک و حکومتت ، اقطار عالم را گرفته و همه پادشاهان بناچار در برابر عظمت تو تعظیم مى کردند، ترا چه شده است که امروز در خوابى و بیدار نمى شوى ؟ و در سکوت فرورفته اى و سخن نمى گوئى ؟))
سپس مطابق وصیت فرزندش اسکندر، به همه مردم کشور، اعلام کرد که در مراسم عزا و اطعام شرکت کنند، به شرط اینکه شرکت کنندگان ، به مصیبت مرگ دوست و عزیزى گرفتار نشده باشند، او ساعتها در انتظار نشست ولى هیچ کسى دعوت او را اجابت نکرد، از خدمتگذاران مجلس از علت این امر جویا شد.
در پاسخ گفتند: تو خود آنها را از اجابت دعوتت منع کردى .
گفت : چطور؟
گفتند: تو امر کردى که همه دعوت ترا اجابت کنند، به شرط آنکه ((کسى که عزیز و محبوبى را از دست داده جزء دعوت شدگان نباشد)) و در میان اینهمه مردم کسى نیست که داراى این شرط باشد.
وقتى که مادر اسکندر این مطلب را شنید به اصل ماجرا پى برد و گفت : فرزن
دم با بهترین راه تسلیت مرا تسلى خاطر داد.



موضوع :


اسکندر در میان پادشاهان ، شهره جهان است ، آوازه کشورگشائى و جهانگیرى و اقتدار او به همه جا رسیده ، خاور تا باختر، روم و ایران و هند تا چین و تبت ، همه را تحت تسخیر کشید و گشاینده سى و شش مملکت گردید، فردوسى در دیوان معروفش درباره او مى گوید:
((که او سى و شش پادشاه را بکشت ))
بالاخره او آنچنان عظمت و اقتدار پیدا کرد که به هر دیار که یورش مى برد و به هر کشور لشکر مى کشید، سلاطین و بزرگان آن دیار با تقدیم هدایا از او استقبال مى کردند و در برابر او سر تعظیم فرود مى آوردند در خطه هاى مختلف جهان شهرهائى به نام تاءسیس و مجالسى به نامش بر پا مى کردند.
عجیب اینکه تمام این کشورگشائى ها و فتح و جهانگیرى در مدت بسیار کوتاهى یعنى در پانزده سال ، آن هم در دنیاى آن روز انجام گرفته است ، چون مجموع مدت سلطنت او از پانزده سال تجاوز نمى کند که 9 سال پیش ‍ از قتل ((دارا بن دارا)) و شش سال پس از مرگ او بوده است .
او در سن 21 سالگى زمام امور سلطنت را به دست گرفت و در سن 36 سالگى یک کشور پهناورى را که با زور و شمشیر بدست آورده بود پشت سر گذارده ، ناگزیر دل از دنیا برکند و دیده از جهان بربست .



موضوع :



1- اهتمام على علیه السّلام به نمازاول وقت

 

هنگامى که على علیه السّلام در جنگ صفّین سرگرم نبرد بود، در میان هر دو صف کارزار، مراقب حرکت و وضعیّت خورشید بود (تا ببیند چه وقت به وسط آاسمان مى رسد تا نماز ظهر را بخواند).
ابن عبّاس عرض کرد: ((یا امیرالمؤ منین ، این چه کارى است که مى کنید ؟))
حضرت فرمود: ((منتظر زوال هستم تا نماز بخوانیم .))
ابن عبّاس گفت : ((آیا حالا وقت نماز است با وجود اینکه سرگرم پیکار هستیم ؟))
على (ع ) فرمود: ((جنگ ما با ایشان بر سر چیست ؟ تنها به خاطر نماز است که با آنها نبرد مى کنیم .))


2- بوستان ابوطلحه ، صدقه اى به خاطر حواس پرتى

مى گویند ابى طلحه در بوستان خود نماز مى گزارد، در اثناى نماز نظرش ‍ به مرغى افتاد که در لابلاى شاخه هاى درختى گیر کرده بود و راه نجاتى مى جست . وى به آن مرغ چنان سرگرم شده بود که ندانست چند رکعت نماز به جاى آورده است . پس ، خدمت رسول اکرم (ص ) آمد و حال خود را بیان داشت و عرض کرد: ((بوستانم را صدقه قرار دادم ، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید.))
ببینید چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شیطان موجب مى شود بوستانى که مرغ درخت آن صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترک گفته شود.


3- امام خمینى و اهمّیت نماز

از قول فرزند امام نقل شده است :
((روز اولى که شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بودیم .
نزدیک به سیصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ایستادند.تمام دوربینها کار مى کرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار یک سؤ ال بکنند. دو سه سؤ ال از امام شد که صداى اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرین از این که امام صحنه را ترک کردند، متعجّب شدند. کسى از امام خواهش کرد چند دقیقه اى صبر کنید تا حداقل چهار پنج سؤ ال دیگر بشود. امام با عصبانیّت فرمودند: به هیچ وجه نمى شود. و رفتند.))


4- ملا محمد تقى برغانى قزوینى ، شهید محراب

مرحوم ملا محمّد تقى برغانى از روحانیانى بود که در محراب عبادت به هنگام سحر در حالى که مشغول خواندن مناجات ((خمس عشرة )) در سجده بود به دست فرقه بابیه به شهادت رسید. در احوال او مى نویسند:
((عبادت آن جناب (قدس سره ) چنان بود که همیشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعیه و تضرع و زارى و تهجد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند بر این روش و شیوه پسندیده استمرار داشت تا اینکه در یکى از آن شب ها شربت شهادت نوشید. مکرّر در فصل زمستان دیده مى شد که در پشت بام مسجد خود در حالى که برف به شدّت مى بارید، در نیمه شب پوستین بر دوش و عمّامه بر سر داشت و مشغول تضرع و مناجات بود و در حالت ایستاده ، دستها را به سوى آسمان بلند مى کرد تا برف سراسر قامت مبارکش را از سر تا نوک پا سفیدپوش مى کرد.)) (4)


5- امام رضا (ع ) و نماز اول وقت به جماعت

ابراهیم بن موسى از القزّاز مى گوید: امام رضا علیه السّلام به عنوان استقبال از بعضى از طالبان خارج شد (در حالى که من با عده اى از یاران با آن حضرت همراه بودیم ). وقت نماز فرا رسید. قصرى در آن حوالى بود. امام (ع ) با یاران به سوى آن رفتند و در کنار سنگ بزرگى ایستادند و سپس امام به من فرمودند: ((اذان بگو.))
عرض کردم : ((منتظر رسیدن و ملحق شدن بعضى از یاران هستیم که بیایند.))
حضرت فرمود: ((خدا تو را بیامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر به تاءخیر نیانداز. بر تو باد خواندن نماز در اول وقت .))
راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز خواندیم .(5)
خواننده محترم ، نمازى که امام رضا (ع ) به پا داشت ، نماز جماعت بود که هر چه جمعیت بیشتر باشد ثواب نماز جماعت بیشتر است ، ولى توجه نمودید که امام (ع ) اجازه نفرمود نماز اول وقت ، به خاطر رسیدن و ملحق شدن بقیه یاران به تاءخیر بیفتد، بلکه تاءکید کرد که نماز اول وقت خوانده شود و تاءخیر را صلاح ندانست . اینکه امام رضا (ع ) فرمود: ((اى موسى ، بر تو باد که همیشه نماز را در اول وقت بپا دارى )) خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به آن شخص ندارد.


6- نماز موجب فرو ریختن گناهان مى شود

ابن عبّاس گوید: من و سلمان در زیر درختى نشسته بودیم . سلمان شاخه درختى را که برگهایش خشک شده بود، جنباند و در نتیجه آن همه برگها به زمین ریخت . جناب سلمان فرمود: ((اى ابوعثمان ، از من نمى پرسى که چرا چنین کردم ؟))
گفتم : ((سبب این کار چه بود؟))
فرمود: ((با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در زیر این درخت نشسته بودیم ، آن حضرت چنین کرد که من کردم و سپس به من فرمود: اى سلمان ، از من نمى پرسى که چرا چنین کردم ؟ من عرض کردم : یا رسول اللّه ، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤ من چون وضو بگیرد بر آن وجهى که دستور آمده بود، و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بریزد بسان این برگها که از این درخت فرو ریخت .))
آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
((و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّیل ... .
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایى از شب ...))


7- نماز چیست ؟

روزى حضرت امیرالمؤ منین (ع ) در مسجد کوفه جوانى را مشغول نماز خواندن دید. جوان با حضور قلب و توجه تام نسبت به آداب نماز، نماز مى خواند. حضرت به او فرمود: ((اى جوان ، تاءویل نماز چیست ؟))
جوان عرض کرد: ((آیا نماز را جز عبودیت ، تاءویلى است ؟! که بدون آن ، ناقص و ناپسند است . تاءویل حقیقت نماز، عبارت است از: قربت ، خلوص ، حضور قلب و توجّه ، معرفت خدا و محبّت اهل بیت علیهم السّلام ، که بدون آن هیچ عملى صحیح نخواهد بود، اگر چه در همه دهر صائم و روزه دار باشد و در بین صفا و مروه به عبادت قیام کند.))
آرى ، روح نماز همانا قربت و خلوص ، توجّه و حضور قلب ، و معرفت و محبّت اهل بیت علیهم صلوة المصلّین است .


8- بستن طناب تا در مسجد و حضور در صف نماز جماعت

مرد نابینایى به محضر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شرف یاب شد و عرض کرد: ((یا رسول اللّه ، چشمانم دید ندارد و چه بسا پیش آمده که اذان مسجد را مى شنوم ولى کسى پیدا نمى شود که دستم را بگیرد و براى اقامه نماز جماعت در کنار شما مرا به مسجد بیاورد.))
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به او فرمود: ((طنابى به در منزلت ببند و آن را به در مسجد وصل کن و با کمک آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شرکت کن .)) 


9- امام سجّاد (ع ) و نماز اعرابى

عربى وارد مسجد پیامبر صلّى اللّه علیه وآله و سلّم شد، با عجله تمام دو رکعت نماز گذاشت ، در هیچ رکنى شرایط و آداب مربوطه نکرد و در قرائت و حفظ مخارج و الفاظ و حروف و کلمات هیچ گونه دقّتى به عمل نیاورد. به عبارت دیگر، نماز را با طماءنینه و سکون ، و وقار و خضوع و خشوع به جا نیاورد. آنگاه براى دریافت مزد نمازى که خوانده بود دستهایش را به آسمان برداشت و گفت : ((خدایا، اعلى علّیین ، بهشت را روزى من کن و قصرى زرّین و چهار حوریه به من عطا فرما.))
از قضا امام سجّاد (ع ) در آنجا حضور داشت و نماز خواندن شتابزده و در خواست اعرابى را از خداوند شنید، پس خطاب به او فرمود: ((اى برادر عرب ، کابین و ازدواج بزرگى طلب مى کنى )).
یعنى نمازى که تو با این وصف گزارده اى ، شایستگى درخواست بهترین نعمتها و عالى ترین مکانها را از درگاه بارى تعالى ندارد


10- مستخفین به نماز

ابوبصیر یار با وفاى حضرت امام جعفر صادق (ع ) مى گوید: در زمان شهادت حضرت صادق (ع ) در مدینه منوّره حضور نداشتم . پس از مراجعت از سفر، به عنوان تغزیت و تسلیت به محضر ((امّ حمیده )) همسر آن حضرت رفتم . امّ حمیده وقتى مرا دید، به شدت گریست و فرمود: ((اى ابا محمّد، کاش در هنگام رحلت آن جناب حاضر بودى و مى دیدى که آن حضرت یکى از دو چشمان مبارکش را بست و سپس فرمود: خویشان و اقوام و هر کس را که به من لطف و محبتى دارد خبر کنید تا بیایند. وقتى همه به حضور آن جناب رسیدند و در دور بسترش گرد آمدند، فرمود: هرگز شفاعت ما به کسى که نمازش را سبک بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد، نمى رسد.))
بزرگترین آرزوى ما در آخرت ، شفاعت پیامبر و آل گرامى اش - علیهم صلوة المصلّین - است . بنابراین ، نباید به نمازمان با بى توجهى برخورد کنیم و براى آن اهمیتى قائل نباشیم ، چرا که در این صورت از نعمت بزرگ شفاعت محروم مى شویم .



موضوع :


 

مقاله هائى در پانزده قسمت در مورد اهیمت زیارت حضرت رضا علیه السلام بتدریج در مجله زائر از نویسنده به چاپ رسیده است که در این بخش خلاصه اى از آنها نقل مى شود.

مزیت اول - زیارت حضرت رضا علیه السلام افضل و برتر از زیارت سیدالشهدا علیه السلام است :

عبدالعظیم حسنى ، شاهزاده عبدالعظیم گفت : به حضرت جواد علیه السلام عرض کردم :

متحرم که به زیارت قبر حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف شوم یا به زیارت پدرتان .

فرمود: اندکى درنک کن ؛ سپس داخل اندرون شد بعدا- در حالى که اشکهایش بر رخسارش جارى بود - خارج شد و احتمالا به یاد پدرش افتاده و بر دورى از پدر اشک ریخته بود با... فرمود: زائران امام حسین علیه السلام بسیارند؛ امام زائران پدرم کمند.

در روایت دیگر فرمود: زیارت پدرم افضل است زیرا حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام را همه مردم زیارت مى کنند؛ امام پدرم را، جز خواص شیعه زیارت نمى کنند

زیرا هر فرقه اى از شیعه ، امام حسین علیه السلام را زا جهات مختلفى از قبیل ، شهادت آن حضرت ، مخصوصا فرزند بى واسطه حضرت زهرا علیهاالسلام بودن محترم مى شمارند و فرق دیگر شیعه ، از قبیل : کسیانیه ، زیدیه ، اسماعیلیه و واقفیه و...امامت حضرت سیدالشهدا علیه السلام را پذیرفته اند؛ اما در این میان ، حضرت رضا علیه السلام داراى ویژگى خاصى است که اغلب انشعابات تشیع ، قبل از ایشان بوده و باقیمانده از فرق مختلف همین خواص شیعه هستند که به ولایت حضرت رضا علیه السلام معتقدند و شمارشان نسبت به بقیه کمتر است ؛ لذا در روایات عارفا بحقه قید شده یعنى ایشان را امام واجب الاطاعه بداند.

مزیت دوم - زائر حضرت رضا علیه السلام از زوار تمام انبیاء و اولیا و ائمه علیهم السلام افضل و با ارزش تر است .

سلیمان بن حمص گفت :از موسى بن جعفر علیه السلام شنیدم که مى فرمود: هر کسى قبر فرزندم على را زیارت کند خداوند ثوابى معادل هفتاد حج مبروربه او عطا مى فرماید.

با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟! فرمود: آرى .

هفتاد هزار حج .باز با تعجب گفتم : هفتاد حج مبرور؟!

فرمود: آرى . هفتاد هزار حج مبرور. بار دیگر با تعجب پرسیدم .

فرمود: بعضى از حجها در پیشگاه خدا مقبول نمى شود.هر کس فرزندم را زیارت کند یا شبى در کنار قبر او به سر برد، مانند کسى است که خداوند را در عرش زیارت کند.

باز با تعجب پرسیدم مانند کسى که خدا را در عرش زیارت کند؟!

فرمود: آرى . روز قیامت ، در عرش خدا چهار نفر از پیشینیان : نوح ، ابراهیم ، موسى و عیسى و چهار نفر از آخر الزمان : محمد، على ، حسن و حسین علیهم السلام گرد خواهند آمد و بعد، این مجلس ادامه خواهد یافت . یعنى غیر از این هشت نفر دیگران هم خواهند بود

زوار قبور ائمه علیهم السلام با ما، در هیمن جلسه شرکت خواهند داشت .

درجه و با ارزش ترین عطیه و عنایت ، مخصوص زوار فرزندم على بن موسى الرضاست علیه السلام .

مزیت سوم - براى زوار حضرت رضا علیه السلام ضمانت شده است که خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى بخشد.

امام جوار فرمود: هر که قبر پدرم ، حضرت رضا علیه السلام را در توس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را مى بخشد و روز قیامت براى او منبرى در مقابل منبر رسول الله صلى الله علیه و آله مى نهد و با آسایش و آرامش بر آن منبر مى نشیند تا خداوند و اعمال آخرین نفر از بندگان خود رسیدگى نماید

این روایت دو جنبه دارد: 1- بخشیدن گناه 2- آسودگى از حساب .

مزیت چهارم - بخشیده شدن گناه به هر کمیت و کیفیتى که باشد.

شخصى خراسانى به حضرت رضا علیه السلام گفت : یا بن رسول الله من پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در خواب دیدم که به من فرمود:

وقتى پاره تن من در سرزمین شما دفن شود و ستاره از من در آنجا غروب کند، چگونه امانت مرا حفظ خواهید کرد؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود: من در سرزمین شما دفن مى شوم و پاره تن و ستاره دودمان اویم ؛ سپس فرمود: بدان هر که مرا با قید معرفت به حق واجبى که خداوند از اطاعت برایم قرار داده است ، زیارت کند؛ من و پدران گرامى ام در روز قیامت شفیع او خواهیم بود و هر که را ما شفاعت کنیم ، در قیامت نجات مى یابد ولو کان علیه مثل وزرالثقلین الجن و الانس گر چه به گناه جن و انس آلوده باشد

مزیت پنجم - حمزة بن حمران از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود:

هر که نواده مرا در توس خراسان با معرفت به حقش ، زیارت کند اجر هفتاد شهید از شهدایى که در کنار رسول اکرم صلى الله علیه و آله پیکار کرده اند، به او داده مى شود.

عرض کردم ، فدایت شوم .

عرفان به حقش چگونه است ؟ فرمود:

یعلم انه امام مفترض الطاعته ، غریب ، شهید

بداند که او امام واجب الاطاعه و غریب و شهید است

مزیت ششم - زیارت حضرت رضا علیه السلام معادل هفتاد هزار حج است .یکى از اصحاب گفت :

به حضرت صادق علیه السلام گفتم : فلانى مى گفت که به شما گفته است : من نوزده حج عمره به جا آورده ام ؛ بعدا شما فرموده اید.که یک حج و یک عمره دیگر به جاى آور تا به اندازه یک مرتبه زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به تو اجر داده شود.

امام ششم علیه السلام فرمود: اکنون بگو. کدام یک نزد تو محبوبتر است بیست مرتبه به حج رفتن یا با امام حسین علیه السلام محشور شدن ؟ گفتم : با امام حسین علیه السلام محشور شدن محبوبتر است . فرمود: پس به زیارت امام حسین علیه السلام برو.

با بررسى به روایت ، زیارت امام حسین علیه السلام معادل تا هزار حج هم وارد شده است .

در روایتى از عایشه نقل شده است  که پیامبر اکرم فرمود: کسى که حسینم را زیارت کند نود حج از حجهاى رسول الله صلى الله علیه و آله و عمره اش به او داده مى شود. اما توجه داشتید که زیارت حضرت رضا علیه السلام صدهزار حج ثواب داشت .

مزیت هفتم - به نحو شگفت انگیزى به زوار حضرت رضا علیه السلام که عارف به حق او باشند ثواب و پاداش داده مى شود؛ ثواب صد هزار شهید و مجاهد پیکارجو در راه دین و ثواب صد هزار حج عمره ،

اباصلت هروى گفت از حضرت رضا علیه السلام که فرمود: به خدا قسم هیچ یک از ما خانواده نیست ؛ مگر اینکه کشته شود یا شهید مى گردد.

پرسیدم : آقا! شما را چه کسى مى کشد؟ فرمود:

شرورترین خلق خدا به وسیله سم در زمانم ؛ سپس مرا در دیار غربت دفن مى کنند.

الا فمن زارنى فى غربتى کتب الله له اجر ماءته الف شهید و ماءته الف صدیق و ماءته الف حاج معتمر و ماءته الف مجاهد و حشر فى زمرتنا و جعل فى الدرجات من الجنة رفیقنا.

بدان که هر کس مرا در غربتم زیارت کند خداوند ثواب صد هزار شهید و صد هزار صدیق و صد هزار حاجى و عمره گزار و صد هزار مجاهد مى دهد و با ما محشور مى شود و در درجات عالى بهشت رفیق ماست .

مزیت هشتم - آتش جهنم بر بدن زائر حضرت رضا علیه السلام حرام و ثواب زیارتش ‍ بهشت برین است .

على بن مهزیار گفت : به حضرت جواد علیه السلام گفتم : پاداش زائر حضرت رضا علیه السلام چیست ؟ فرمود: الجنة و الله به خدا قسم بهشت 

عن عبدالعظیم الحسنى قال : سمعت ابا جعفر الثانى یقول :

ما زار ابى احد فاصابه اذى من مطر او برد او حر الا حرم جسده على النار.

شاهزاده عبدالعظیم حسنى گفت : از حضرت جواد شنیدم که مى فرمود:

هیچ کس به زیارت پدرم نمى رود که گرفتار ناراحتى از قبیل : باران یا سرما و یا گرما شود؛ مگر اینکه خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مى کند.

مزیت نهم - قیامت که هیچ به یاد دیگرى نیست ؛ حضرت رضا علیه السلام در تلاش ‍ نجات زائر خویش است .

خدایا! به ما توفیق زیارت و قبول آن را عنایت فرما

در موافق قیامت سه جاست که هیچ کس به یاد دیگرى نیست ؛ و فقط به موارد زیر مى اندیشد.

1- میزان عمل : عاقبتش به خیر خواهد بود یا نه ؟

2- چگونگى عبور از صراط: از صراط خواهد گذشت یا سقوط خواهد کرد؟

3- تحویل گرفتن نامه عمل : نامه اعمالش به دست چپش داده خواهد شد یا به دست راستش ؟

حضرت رضا علیه السلام فرمود: من در این موارد خطرناک به داد زوارم خواهم رسید و از آنان شفاعت خواهم کرد.

قال الرضا علیه السلام : من زارنى على بعد دارى اتیعته یوم القیامة فى ثلاث مواطن حتى اخلصه من اهوالها.

اذا تطایرت الکتب یمینا و شمالا، عند الصراط و عندالمیزان .

حضرت رضا علیه السلام فرمود: هر کس مرا در این فاصله دورى که دارم - زیارت کند روز قیامت سه جا به دادش مى رسم و او را از شدت آن سه مورد آسوده مى کنم :

1- هنگامى که نامه هاى اعمال به دست راست یا چپ تحویل داده مى شود.

2- هنگام عبور از صراط

3- هنگام سنجش اعمال .

مزیت دهم - در قیامت به حساب اعمال مردم رسیدگى مى شود؛ اما زوار امام رضا علیه السلام در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله آسوده خاطر منتظر مى مانند تا رسیدگى به حساب مردم تمام شود.

بخش اول این روایت ، در مزیت سوم که آمرزنده گناه گذشته و آینده بود، ذکر شد؛ اما در این قسمت بر محاسبه نشدن و آسودگى از حساب تکیه شده است . که قبلا ذکر شد منبرى برایش مى نهند تا خدا از حساب خلایق فارق شود

ابراهیم جعفرى از مهران چنین نقل کرده است که گفت :

به خدمت حضرت جواد علیه السلام رسیدم و سؤ ال کردم : کسى که پدر شما را در توس ‍ زیارت کند، چه امتیازى دارد؟

فرمود: هر که قبر پدرم را در توس زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده اش را مى آمرزد.

مزیت یازدهم - زیارت حضرت رضا علیه السلام غم را از دل زائر مى زداید.

قال رسول الله صلى الله علیه و آله .

ستد فمن بضعة منى بخراسان مازارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه .

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: بزودى پاره اى از تن من در خراسان دفن مى شود، هیچ غمگینى او را زیارت نمى کند مگر اینکه خدا غم از دلش بزداید و هیچ زائر گنهکارى مگر اینکه خداى تعالى گناهانش را بیامرزد.

بنابراین در این دریاى متلاطم زندگى پیوسته طوفانهاى غم و اندوه زندگى او را در معرض ‍ خط قرار مى دهد، حضرت رضا علیه السلام را با معرفت باید زیارت کرد تا وجود انسان از این طوفانها رها و دل از غم و صفات ناپسند زدوده و توشه اى براى سفر آخرت فراهم شود.

مزیت دوازدهم - شفاعت در انتظار زائران على بن موسى الرضا علیه السلام است .امام صادق علیه السلام فرمود:

احدى از اولین و آخرین نیست مگر اینکه روز قیامت ، محتاج شفاعت حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله است .

پس همه محتاج شفاعت هستند؛ اما طبق آیه ولا یشفعون الالمن ارتضى ؛

حضرت رضا علیه السلام فرمود:

(لا یشفعون الالمن ارتضى دینه )

شفاعت نمى کنند مگر کسانى را که خدا دین و آیین آنها را بپسندد.زیارت حضرت رضا علیه السلام موجب مى شود که آن حضرت از زائرانش شفاعت کند.

حسین بن فضال از پدر خود نقل کرده است که گفت : از حضرت رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: مرا با سم خواهند کشت و در سرزمین غربت دفن خواهم شد. این که مى گویم پدرم از قول پدر بزرگوار و آباء گرامى اش از رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده اند که فرمود:

الا فمن زارنى فى غربتى کنت انا و آبائى شفعاؤ ه یوم القیامة و من کنا شفعاءه نجى و لو کان مثل وزرا الثقلین 

بدانید که هر کس مرا در غربتم زیارت کند، من و آباء گرامى ام روز قیامت شفیع او خواهیم بود هر کس که ما را از او شفاعت کنیم نجات مى یابد اگر چه آلوده به گناه جن و انس ‍ باشد.

مزیت سیزدهم - زیارت حضرت رضا علیه السلام از حج و عمره و زیارت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و امیرالمؤ منان علیه السلام ، سیدالشهدا علیه السلام و امام هفتم علیه السلام هم بهتر است .

محمد بن سلیمان گفت : به حضرت جواد علیه السلام گفتم :

شخصى حج واجب خود را به جا آورده پس ‍ از آن به حج عمره رفته و در مراجعت به زیارت رسول اکرم صلى الله علیه و آله نایل شده است ؛ بعدا به نجف رفته ، على علیه السلام و امام موسى کاظم علیه السلام را زیارت کرده است ؛ باز در همین ایام وضعش از نظر مالى به گونه اى است که نمى تواند عازم حج شود؛ حال بفرمائید به حج برود، افضل و برتر است یا به توس رفته ، حضرت رضا علیه السلام را زیارت کند؟

قال یاءتى خراسان فیسلم على ابى علیه السلام افضل و لیکن ذلک فى رجب

فرمود: در صورتى که در ماه رجب باشد به خراسان رفته ، پدرم حضرت رضا علیه السلام را زیارت کند بهتر است .

مزیت چهاردهم - در حرم حضرت رضا علیه السلام دو رکعت نماز با شرایط خاص به جا آوردن موجب برآمدن حاجت است .

صقربن دلف گفت : از حضرت هادى ، على بن محمد بن على بن موسى الرضا علیه السلام ، شنیدم که فرمود:

هر که برآورده شدن حاجتش را از خدا بخواهد، باید غسل کرده به حرم حضرت رضا علیه السلام رود، در بالاى سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند در قنوت نماز آنچه بخواهد - در صورتى که کار حرام یا قطع رحم و خوایشاوندى نباشد - از خدا بخواهد، خداى تعالى نیازش را برآورده سازد.

و نیز فرمود:

بارگاه ملکوتى حضرت رضا علیه السلام بقعه اى از بقعه هاى بهشت است که هیچ مؤ منى آن را زیارت نکند، مگر اینکه خداوند او را از آتش ‍ آزاد و وارد بهشتش نماید.

مزیت پانزدهم - مجموعه اى از فضایل زیارت حضرت رضا علیه السلام به قول و بیان خود آن امام علیه السلام .

باید توجه داشت که فضایل زیارت امام هشتم علیه السلام به عناوین پانزده گانه مذکور محدود نمى شود و زیارت آن حضرت فضایل بسیارى دیگر نیز دارد که در این مختصر نمى گنجد.

حضرت رضا علیه السلام فرمود:

هر که به زیارت من رهسپار شود و عارف به حق من باشد، دعایش مستجاب و گناهانش ‍ بخشوده مى شود.

هر که مرا در این بقعه زیارت کند مثل کسى است که رسول الله صلى الله علیه و آله را زیارت کرده باشد در روز قیامت من و آباء گرامى ام شفیع او خواهیم بود.

و هذه البقعة روضة من ریاض الجنة و مختلف الملائکة لایزال فوج ینزل من السماء و فوج یصعد الى ان ینفخ فى الصور 

بارگاه من باغى از باغهاى بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است که مرتبا فوج فوج تا روز قیامت از آسمان نزول مى کنند و فوجى دیگر به آسمان صعود مى نمایند.

فضیلت دو رکعت نماز در حریم قدس ‍ حضرت رضا علیه السلام

اباصلت هروى گفت : حضرت رضا علیه السلام مى فرمود: من بزودى مظلومانه با سم کشته مى شوم و قبرم کنار قبر هارون خواهد بود خداوند تربت مرا محل رفت و آمد شیعیان و اهل بیتم قرار خواهد داد؛ هر که مرا در غربتم زیارت کند، بر من واجب خواهد شد که در روز قیامت او را زیارت کنم .

قسم به آن کسى که محمد صلى الله علیه و آله را گرامى داشته و او را میان جهانیان به نبوت برگزیده است ؛ هر کس در کنار قبرم دو رکعت نماز بگزارد خداوند گناهانش را مى آمرزد.

زائران قبر من در روز قیامت گرامیترین وارد شوندگان بر خداى تعالى هستند هر مؤ منى که مرا زیارت کند و در راه زیارت قطره اى از آسمان بر صورتش بچکد، خداوند بدنش را بر آتش جهنم حرام مى کند.

 



موضوع :


یکى از سنن اجتماعى که در تمام دنیا از مهمترین رویدادهاى جوامع مى توان به شمار آورد، سیر و سفر و نقل و انتقال مردم از این شهر بدان شهر و از این کوى بدان کوى و از این کشور بدان کشورى دیگر است .

حس کنجکاوى و نیروى زیارت طلبى بشر را وادار مى کند. که هنوز قاره هاى پهناور زمین را سیر نکرده خواهان سیر و سفر به کرات دیگر باشد.

سفر: سنتى ، دیرین و پدیده اى است که سابقه کهن دارد.تاریخ آن از سفر آدم چ و حوا - که بدین جهان سفر کرده اند و مردم از اجتماع آنها پدید آمدند - آغاز مى شود که آداب و سننى شرعى و اخلاقى و اهمیتى خاص دارد که کمى از فوایدش در ابیات منسوب به امام على علیه السلام آمده که فرموده است :


تغرب عن الا و طان فى طلب العلى     و سافر ففى الاسفار خمس فوائد
تفرج هم و اکتساب معیشة   و علم آداب و صحبة ماجد
فان قیل فى الاسفار ذل و محنة   و قطع الفیافى و ارتکاب الشدائد
فموت الفتى خیرله من قیامه   بدارهوان بین واش و حاسد

تاج نیشابورى ، معناى آن را در ابیاتى سروده است .


امیرالمؤ منین ، میر مجاهد   چنین فرمود: سافر للفوائد!
سفر بینا کند مرد خرد را   نماید هم به ایشان نیک و بد را
هر آن کس بیشتر کسب سفر کرد   مسلم بیشتر کسب خبر کرد
و علمناه تاءویل الاحادیث   زیمن این سفر شد این مواریث
ید بیضا به موسى از سفر شد   خضر زین راه او را راهبر شد

آزاد همدانى گوید:



در تا پخته شود زیر و زبرها دارد   سنگ تا لعل شود خون جگرها دارد
ما به سر منزل و مقصود و رسیدم و هنوز   مدعى بر سر این راه اگرها دارد

توضیح ابیات امام على علیه السلام :

براى طلب معیشت و به دست آوردن بزرگى از وطن دور شوید و مسافرت کنید زیرا در سفر پنج فایده است :

سیاحت و زایل شدن غم ، کسب معیشت ، کسب و علم و دانش ، یاد گرفتن آداب و معاشرت و زندگى ، صحبت داشتن با بزرگان ، چنانچه گفته شود مسافرت را مشقت و زحمت بسیار است باید گفت : براى مرد مرگ بهتر از خانه نشستن با ذلت و خوارى ، بین بد خواهان و بد گویان است .


به سفر پخته شود مرد هنرمند آزاد!   تا هلالى بشود بدر سفرها دارد

شاعر دیگرى در این باره بیتى نغز سروده است :



زمین لگد خورد از گاو و خر به علت آن   که ساکن است نه مانند ماه و آسمان دوار


سفر، هم از لحاظ روحى روانى و هم از لحاظ دینى اخلاقى داراى فوایدى بسیار است .

سیر و سفر را تنها از نظر تنوع و تغییر آب و هواى نباید مورد توجه قرار داد و به مشایعت و مراسم استقبال و بعضى از رسوم تشریفاتى آن دل خوش کرد؛ بلکه باید آن را سازنده روح و جسم و پرورنده فکر و سامان دهنده زندگى انسان دانست .


اى بسا کس رفته در شام و عراق   او ندیده هیچ جز کفر و نفاق
وى بسا کس رفته ترکستان و چین   او ندیده هیچ جز و مکر و کین

اینک به بخشى از اهداف سفر مشروع از نظر پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مى پردازیم تا سیر و سفر را با همین اهداف دنبال کنیم .

قال صادق علیه السلام - عن ابائه فى وصیه النبى لعلى علیه السلام

قال : یا على ! لا ینبغى للرجال العاقل این یکون ظاعنا الا فى ثلاث : مرمة لمعاش ، او تزود لمعاد، اولذة فى غیر محرم الى ان قال یا على ! سرسنتین بر والدیک سرسنة صل رحمک ، سرمیلا عد مریضا سر میلین شیع جنازه ، سر ثلاثه امیال اءجب دعوة و سر اربعة امیال زر اءخا فى الله و سرخمسة امیال اجب الملهوف ، و سرستته امیال انصر المظلوم و علیک بالاستغفار.

امام صادق علیه السلام - از پدران گرامى اش ، درباره وصیتى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به امیرالمؤ منین کرده است ، نقل مى کند؛ که فرمود: یا على ! شخص عاقل سزاوار نیست سفر کند و مگر براى سه هدف :

1- ترمیم معاش  2- تحصیل و زاد و توشه براى معاد 3- لذت و تنزه .اما نه در راه حرام .

ابعاد سفر را براى اهداف شرعى چنین توضیح مى دهند.

سفر براى رسیدن به این هدفها - گرچه فاصله هایى زیاد طى شود، باز شایسته و نیکوست .

فرمود: دو سال ، راه به پیماى تا به دیدن پدر و مادرت روى و بدین طریق دلشان را بدست آرى . یک سال راه به پیماى تا خویشاوندت را ببینى و صله رحم کنى ؛ رنج و سختى یک میل راه براى عیادت مریض تحمل کن .

دو میل راه را به پیماى تا تشییع جنازه کنى .چهار میل راه را طى کن تا برادر مؤ منت را ببینى ؛ براى رسیدن به داد یک گرفتار، پنج میل راه را به پیماى .

براى رسیدن به داد یک مظلوم ، شش میل راه را به پیماى و پیوسته آمرزش گناهان خود را از خدا بخواه ،

با تمام ترغیبى که براى سفر از جهات مختلف شده است ؛ در صورتى که به دین شخص ، زیانى وارد کند، شایسته نیست .در حدیث اربعماة از امیرالمؤ منین علیه السلام نقل مى کند که مى فرماید: لا یخرج الرجل فى سفر یخاف منه على دینه و صلوته .

به سفرى که به دین و نماز انسان زیانى وارد کند، نباید رفت .

یکى از فواید سفر، سلامتى جسم است که موجب مى شود انسان ، تنزه و آرامش ‍ روحى داشته باشد.

قال رسول الله صلى الله علیه و آله :

سافروا تصحوا و جاهدوا تغنموا و حجوا تستغنوا

سفر کنید تا بدنهایتان سالم شود و جهاد کنید تا غنیمت دنیا و آخرت بیابید و حج کنید تا مالدار و بى نیاز شوید.

شرع مقدس اسلام ، انسان را به مسافرت تشویق نموده است تا دچار تنگدستى و بحرانهاى مالى نشود.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله هم در این باره فرموده است ؛

اذا اعسر احدکم فلیخرج و لا یغم نفسه و اهله 

هر کدام گرفتار و تنگدست شدید به سفر بروید و خود خانواده تان را اندوهگین نکنید.

هم اکنون هم ، سیر و سفر، در تمام دنیا، براى کسب علم و فضیلت از شرایط حتمى است و دانشجویان از دیرباز، همین راه را انتخاب نموده از جمله دانشمندان شیعه ، شیخ بهاءالدین عاملى و از سنى ، جارالله زمخشرى از این جهت ، ممتاز بودند.

محدث قمى رضوان الله علیه در احوال المطیع لله در ص 309 تتمة المنتهى از اسماعیل بن حماد جوهرى ، صاحب کتاب صحاح اللغة ، و استاد لغت عرب - که اهل فاراب - از بلاد ترک و از اعجوبه هاى زمان خود بود - نقل مى کند: که جوهرى خطى بى نظیر داشت به گونه اى که او را همتاى مقله مى دانستند.وى پیوسته در سفر، به کسب فضایل مى پرداخت و طى بیابانها را براى علم آموزى برگزیده بود؛ او از شام و عراق عازم خراسان شد و در نیشابور اقامت گزید تا از دنیا رفت .

از سفرهاى پربرکت و کارساز دیگر، سفرهاى تجارى قبل از اسلام رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سفرهاى غیر تجارى و تبلیغى ایشان - که هجرت به مدینه از جمله آن است - مى توان نام برد.

این سفرها مایه توسعه دین و حفظ و حراست آیین اسلام شد. و شوکت خود را در قلب دنیا و تمام کشورهاى دور گسترش داد.

رسول اکرم فرمود: سفر دراى رنج و مشقت بسیار است و از این روست که گفته اند: السفر قطعه من السفر سفر قطعه اى از جهنم است

لیکن براى کسب اندوخته هاى عالم ، رنج سفر را باید تحمل کرد تا از نزدیک به سرچشمه منابع آن اندوخته ها دست یافت .

بنابراین مطالعه آداب و سنن شرعى و اخلاقى و اجتماعى سفر براى مسافر لازم و ضرورى است که براى پیمودن راه ، زاد و توشه اى کافى ببرد تا به مقصود و هدف خود برسد.

آداب و سنن سفر

آداب و سننى که در این بخش به ذکر آن پرداخته مى شود گرچه ، براى دیگر سفرها، از قبیل : تجارى ، زیارتى ، سیاحتى ، و حج و...هم ممکن است مورد استفاده قرار گیرد، ولى چون این کتاب براى رفع نیازمندیهاى زائران امام هشتم علیه السلام نوشته شده ، جنبه زیارتى آن بیشتر است بنابراین در سفر زیارتى ، زائر باید هدفى داشته باشد که مورد پسند و رضاى خداى متعال و امام علیه السلام باشد وگرنه از ثواب زیارت ، محروم و از نتایج سفرهاى دیگر چون : تجارت و سیاحت و...بهره مند خواهد بود.

در صفحه 10 فلسفه حج نوشته شده است :


چو ماکیان  به در خانه چند مانى خوار   چرا سفر نکنى چون کبوتر طیار

به قول مولوى :



گاو در بغداد آید ناگهان   بگذرد از این سر آن تا آن سر، آن
از همه عیش و خوشیها و مزه   او نبیند جز قشر خربزه

به همین جهت ، خلوص نیت ، در سفر زیارت ، براى زائر، شرط اولیه است .

آورده اند که آقا شیخ عباس تربتى ، پدر مرحوم راشد، روزى عازم مشهد مقدس بود، همسرش از او خواست که در بازگشت نعلینى براى او بیاورد.او رفت و روز دیگر نعلینى براى او آورد.

پرسید: آقاى حاج شیخ ! چرا زود برگشتید و چند روزى براى زیارت نماندید؟ جواب داد: رفته بودم نعلین بخرم نه براى کارى دیگر.اکنون به قصد زیارت مى روم و چند روزى هم در آنجا خواهم ماند.

این مساءله امروز شایان توجه است .

زیرا مردمى که به مکه و سوریه مى روند بیشتر وقتشان به خرید اجناس با صرفه صرف مى شود.

در این باره ظریفى در پشت جعبه مقوایى یخجال و تلویزیون رنگى حاجى که از مکه آورده ، چنین نوشته بود.


مقصود من از کعبه و بتخانه توئى تو   مقصود، توئى ، کعبه و بتخانه بهانه

بنابراین زائر چند هدف را در سفر زیارتى باید در نظر داشته باشد:

1- نیت پاک و خالص براى خدا

2- شوق و اشتیاق

3- تعیین انگیزه و هدف

4- محاسبه نفس که پیوسته از خود باید بپرسد که به چه منظورى قصد سفر کرده است آیا هدفى را که دنبال مى کند با موقعیت و شخصیت او سازگار است ؟!

به طور کلى باید بداند که پایه و اساس سفرهاى شرعى خلوص نیت است دو تن از رى ، به خدمت حضرت رضا علیه السلام به مرو رفتند در حالى که مبداء و مقصد و ساعت حرکت آنان یکى بود. پرسیدند که نماز سفرشان قصر است یا تمام ؟

آن حضرت در جواب فرمود: تو نمازت را باید شکسته بخوانى و دیگرى نمازش را تمام و درست .

پرسیدند: چرا؟ فرمود:

تو که براى زیارت من آمده اى ، سفرت مشرع است و نمازت را باید شکسته بخوانى ؛ اما او که براى دیدار ماءمون آمده سفرش حرام است و نمازش را باید تمام بخواند.

کیوان در سفر نامه خود مى نویسد: سابقا در قزوین رسم بود که هر کس به حج مى رفت یک کتیبه از گچ ؛ اگر دوبار مى رفت دو کتیبه و...بر در خانه خود نصب مى کرد.

او مى گوید: خودم دیدم که بر در خانه اى چهار کتیبه نصب کرده بودند؛ قزوین که داراى دوازده هزار خانه بود، بر در دوازده هزار خانه آن کتیبه هاى مکرر نصب شده بود.

دوم - مالحلال :

چون بنیه تقویتى هر مسافر یا هر انسانى جهت زندگى به تاءمین اقتصادى وابسته است لذا این بنیه در راه سفر زیارت باید پاک و حلال باشد.

امام پنجم علیه السلام مى فرماید:

هر که مالى را از چهار طریق به دست آورد در راه خیر نمى تواند صرف کند.

1- از راه ربا

2- از راه خیانت ؛ بهر طریقى که باشد (خیانت به شخص خاص یا عده اى از مردم یا خیانت به یک ملت )

3- غش در معامله و گول زدن مردم

4- از راه سرقت یا دزدى

در حدیث دیگرى آمده است که کسى به خدمت امام رسید و گفت : من خویشاوند فلان فرماندار هستم و بر اثر این نزدیکى از موقعیت خود سوء استفاده کرده و ثروتى اندوخته ام ؛ ولى آن را در راههاى خیر، مانند: صله رحم ، اطعام ماکین و گزاردن حج صرف مى کنم .کار من چه صورتى دارد؟ حضرت فرمود:

ان الخطیئة لا تکفر الخطیئة از کار خطا و نادرست نمى توان بهره بردارى کرد.

سوم - پرداخت حقوق یا رضایت صاحبان حق

درباره شخصیت صفوان بن یحیى نقل کرده اند که او روزى صد و پنجاه و سه رکعت نماز مى خواند به خاطر اینکه روزى در بیت الله الحرام با دو برادر مذهبى خود عبدالله بن جندب و على بن نعمان تعهد کرده بود که پس از انجام مراسم هر کدام از آنان که زنده ماندند نمازهاى برادران خود را بخوانند؛ چون او زنده مانده بود، به خاطر وفاى به عهد و پیمانى که بسته بود، روزى صد و پنجاه و سه رکعت نماز مى خواند.

صفوان ، روزى در یکى از سفرها شتر کسى را به کرایه گرفت یکى از دوستان ، دو دینار به رسم امانت به او داد تا به خانواده اش برساند ولى تا از مکارى  اجازه نگرفت ، آن را در میان بار ننهاد.

مولى احمد اردبیلى نیز با همه زهد تقوایى که داشت - در سفرى که یک مال سوارى به کرایه گرفته بود همین عمل را انجام داد.شخصى پاکتى به او داد که در نجف اشرف ، به کسى دهد؛ آن بزرگوار - چون صاحب مال سوارى حضور نداشت تا از او، حمل آن را اجازه بگیرد، تمام راه را پیاده پیمود.و سوار بر آن مرکب نشد و با این عمل ، درخواست برادر دینى خود را رد نکرد و حقوق دیگران را هم رعایت نمود.

در سفرها، خصوصا در سفرهاى زیارتى به این مورد توجه خاصى باید مبذول شود.

عبدالرح من بن سیابه  نقل مى کند: وقتى پدرم از دنیا رفت دوستش به خانه ما

آمد؛ پس از تسلیت گویى ، پرسید: پدرت براى زندگى شما چیزى به ارث گذاشته است ؟ گفتم : نه .

سپس کیسه اى که هزار درهم در آن بود به من داد، گفت : با این سرمایه داد و ستد کرده ، از سودش استفاده کن .

ماجرى را براى مادرم تعریف کردم و به راهنمائى او، نزد یکى از دوستان پدرم رفتم .

او مقدارى جنس پارچه برایم خریده ، در دکانى مشغول به کار شدم .خداوند تعالى بدینوسیله روزى ما رسانید تا هنگام حج رسید.به من الهام شد که به مکه بروم .نزد مادرم رفتم و تصمیم خود را با او در میان گذارم بمحض اینکه مادر از تصمیم من آگاه شد، گفت : پسرم ! اول پول فلان کس را بپرداز، بعد از آن برو.

پیش آن مرد رفتم و پولش را پرداختم ؛ او مثل اینکه گفت : شاید مقدارش کم است ، اگر براى کارت مى خواهى بیشتر بدهم . گفتم : نه . قصد حج دارم . مى خواهم پول شما را برگردانم .

بالاءخره به مکه رفتم و پس از انجام مناسک و اعمال حج به مدینه رفته ، با گروهى از دوستان به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم . من که جوانى کم سن و سال بودم در آخر جماعت حاضر، در مجلس امام علیه السلام نشستم .

هر یک از حاضران سؤ الى کرده جواب مى شنیدند و مى رفتند.

همینکه جمعیت کم شد، امام علیه السلام به من اشاره کرده ، مرا نزد خود طلبید، نزد او رفتم ؛ فرمود: با من کارى داشتى ؟ گفتم : فدایت شوم . من عبدالرحمن بن سیابه ام .از حال پدرم پرسید. گفتم : او از دنیا رفت . بمحض شنیدن ، آزرده خاطر شد و برایش طلب آمرزش و رحمت کرد.

سپس پرسید، چیزى براى شما به ارث گذاشته است ؟ گفتم : نه .

فرمود: پس چگونه به حج آمده اى ؟ داستان مرد را شرح دادم ؛ اما، امام علیه السلام هنوز کلامم تمام نشده ، پرسید: هزار درهم را چه کردى ؟ گفتم : به او پرداختم . فقال لى : قد احسنت .

فرمود: خوب کارى کردى ؛ پس از آن فرمود: مى خواهى تو را سفارش دستورى دهم ؟ گفتم : آرى ، فدایت شوم .

فرمود: علیک بصدق الحدیث و اداء الامانه تشرک الناس فى اموالهم هکذا و جمع بین اصابعه .


فرمود: همیشه راستگو باش و امانت را به صاحبش باز گردان تا بدین گونه در اموال مردم شریک باشى ؛ بعد انگشتان دستش را جمع کرد.من دستور امام علیه السلام را به کار بستم و صاحب سیصدهزار درهم شدم 

 



موضوع :


   1   2   3   4   5   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز