- مسافت شرعى چیست و چند کیلومتر است ؟
- مسافت شرعى چند قسم است ؟
- مسافت شرعى تلفیقى چیست و چه شروطى دارد؟
- ابتدا و انتهاى مسافت شرعى کجاست؟
- آیا ابتداى مسافت شرعى، در وطن و غیر وطن فرق دارد؟
- از چه راهى مىتوان مسافت شرعى را به دست آورد؟
- موقع شک در مسافت چه باید کرد؟
مسأله 1- مسافت شرعى، هشت فرسخ است که حدود 45 کیلومتر مىباشد. 18 (س 359)
مسأله 2- کسى که مىخواهد مسافتى به اندازه هشت فرسخ (یا بیشتر) را طى کند، باید نماز را شکسته بخواند (البته اگر هفت شرط دیگر را هم دارا باشد). بنابراین اگر مسافت محلى که قصد رفتن به آن جا را دارد، حتى مختصرى کمتر از هشت فرسخ باشد، نمىتواند نماز را شکسته بخواند. 19 (ر.م 1274) براى توضیح بیشتر به بحث مسافت امتدادى و تلفیقى مراجعه شود.
مسأله 3- کسى که نمىداند سفرش هشت فرسخ است، نباید نماز را شکسته بخواند و چنان چه شک کند که سفرش هشت فرسخ است یا نه - در صورتى که تحقیق کردن برایش مشقت داشته باشد - باید نماز را تمام بخواند و اگر مشقتى نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید تحقیق کند. 20 (ر.م 1274)
مسأله 4- مقدار مسافت را مىتوان از راههاى مختلف به دست آورد: نخست این که خودش اندازهگیرى کرده و یقین حاصل کند. دوم این که در میان مردم معروف باشد. سوم این که دو نفر عادل خبر دهند. 21(ر.م 1274)ف
مسأله 5- اگر یک نفر عادل خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ یا بیشتر است، بنابر احتیاط واجب باید نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند و اگر ماه رمضان باشد باید روزه بگیرد و قضاى آن را نیز به جاى آورد. 22(ر.م 1275).
مسأله 6- اگر کسى با یقین به هشت فرسخ (یا بیشتر) بودن سفرش، نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که سفرش کمتر از هشت فرسخ بوده؛ نمازش باطل است و باید دوباره آن راچهار رکعتى بخواند و اگر وقت گذشته، چهار رکعتى قضا نماید. 23 (ر.م 1276).
مسأله 7- اگر کسى با یقین به این که سفرش کمتر از هشت فرسخ است، نماز را تمام بخواند و بعد بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده، باید نماز را دوباره شکسته بخواند و اگر وقت گذشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید آن را به صورت شکسته قضا نماید. 24 (ر.م 1361).
مثال: شخصى تهرانى به مقصد روستاى «الف» واقع در هشت فرسخى تهران حرکت مىکند، با این تصمیم که دو هفته درآن جا توقف نماید. در حالى که پیش خود یقین داشت که فاصله تهران تا آن روستا هفت فرسخ است. از این رو در بین راه، نماز ظهر و عصر را تمام خواند، اما وقتى به روستا رسید (یا نرسیده به روستا) به اشتباه خود پى برد، در این صورت بر این شخص واجب است نماز ظهر و عصر را دوباره به صورت شکسته بخواند.
مسأله 8- ابتداى مسافت را باید از دیوار شهر حساب کرد (در قدیم که اطراف شهرها را دیوار مىکشیدند)، ولى در حال حاضر که شهرها دیوار ندارند، ابتداى مسافت از آخرین محدوده عرفى شهر حساب مىشود. بنابراین، اگر به نظر اهالى، کارخانهها و شهرکهاى اطراف - که متصل به شهر هستند - جزو شهر باشند، آخر آنها، آخرین محدوده عرفى شهر است ؛ 25 اما اگر به نظر اهالى، آنها جزو شهر نباشند، آخرین محدوده عرفى شهر، خانهها آخر شهر است. (س 241 و 242).
مسأله 9- چنان چه کسى از قواطع سفر *، اقدام به مسافرت نماید، ابتداى مسافت همان است که در مسأله هشت گذشت ؛ اما در غیر قواطع، ابتداى مسافت، نقطه آغاز سفر است، اگر چه در وسط شهر باشد. **
مثال:شخصى اهوازى براى تفریح یا بدرقه مسافرى، تا روستاى «الف» (واقع در دو فرسخى اهواز) مىرود. در منزل دوستش در آن روستا تصمیم مىگیرد به روستاى «ب» (واقع در هشت فرسخى روستاى «الف») سفر کند. ابتداى مسافت براى او درب منزل دوستش است (نه آخرین محدوده عرفى روستاى «الف»).
مسأله 10- ابتداى مسافت در شهرهاى خارق العاده بزرگى مثل تهران (بلاد کبیره)، دیوار منزل است. * (س 277).
مسأله 11- انتهاى مسافت شرعى، دیوار شهر مقصد است؛ ولى در حال حاضر که شهرها دیوار ندارند، انتهاى مسافت، ابتداى محدوده عرفى شهر ** مقصد مىباشد. *** البته این در صورتى است که مقصد مسافر، خود شهر باشد؛ اما اگر مقصدش، نقطه خاصى از شهر باشد، در این صورت انتهاى مسافت، همان نقطه است. 26 (س 245).
مثال: فاصله روستاى «الف» تا اهواز سه فرسخ است (از انتهاى محدوده عرفى روستا تا ابتداى محدوده عرفى اهواز)، ولى تا دانشگاه - که در وسط شهر واقع شده است - چهار فرسخ مىباشد. حال اگر دانشجوى ساکن روستاى «الف» قصد رفتن به دانشگاه و بازگشت به روستا را داشته باشد، نمازش در مسیر و در دانشگاه شکسته است 27؛چون مجموع رفت و برگشت به مقدار مسافت شرعى (هشت فرسخ) است ؛ اما اگر هدفش از سفر، خود شهر اهواز باشد *، نماز او در راه و در اهواز، تمام است؛ زیرا مجموع رفت و برگشت کمتر از مسافت شرعى شده است. **
مسأله 12- اگر محلى دو را داشته باشد: یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر هشت فرسخ (یا بیشتر) ؛ چنان چه انسان از راه اول به آن جا برود، باید نماز را تمام بخواند ***و اگر از راه دوم برود، باید نماز را شکسته بخواند. 28(ر.م 1279).
مثال: از اهواز به روستاى «الف» دو راه وجود دارد، یکى جاده اصلى که بیش از هشت فرسخ و دیگرى راه میانبر که دو فرسخ است. شخص ساکن اهواز، اگر از جاده اصلى به آن روستا برود، در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش شکسته ****است و اگر از راه میان بر برود و از همان راه نیز برگردد، در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش تمام است .
سؤال 1 - اگر از راه میان بر برود با این قصد که پس از یک هفته توقف در روستا، از جاده اصلى به اهواز باز گردد، در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش چه حکمى دارد؟
سؤال 2 - اگر از راه میانبر برود، با این قصد که پس از ده روز توقف در روستا، از جاده اصلى - که بیش از هشت فرسخ است - به اهواز باز گردد، در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش چه حکمى دارد؟
سؤال 3- اگر از جاده اصلى - که بیش از هشت فرسخ است - برود، با این قصد که پس از ده روز توقف در روستا، از راه میانبر (که دو فرسخ است) به اهواز باز گردد، در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش چه حکمى دارد ؟
مسافت امتدادى و مسافت تلفیقى
مسأله 13- مسافت شرعى (هشت فرسخ) دو نوع است 29 که هر کدام از این دو، تحقق پیدا کند باید نماز شکسته خوانده شود (البته با اجتماع بقیه شرایط):
الف - مسافت تلفیقى: و آن مجموع مسافت طى شده در رفت و برگشت است .
مثال: روستاى «الف» در چهار فرسخى اهواز واقع شده است. اگر کسى قصد داشته باشد از اهواز به آن روستا برود و باز گردد، مجموع رفت و برگشت او هشت فرسخ مىشود که به اندازه مسافت شرعى است. بنابراین، باید نماز را در مسیر رفت و برگشت و در روستا، شکسته بخواند. همان طور که در این مثال ملاحظه مىفرمایید، اگر مسافت بازگشت را به مسافت طى شده در رفتن ضمیمه نکنیم، مسافت شرعى (هشت فرسخ) محقق نمىشود .
ب - مسافت امتدادى: و آن مسافت طى شده در رفتن تنها و یا در برگشتن تنهاست .
مثال: روستاى «الف» در هشت فرسخى اهواز واقع شده است. اگر کسى قصد داشته باشد از اهواز به آن روستا برود، در بین راه نمازش شکسته * است؛ هر چند تصمیم نداشته باشد به اهواز باز گردد. همان طور که ملاحظه مىفرمایید، فقط با رفتن، مسافت شرعى تحقق پیدا مىکند و نیازى به ضمیمه کردن مسافت بازگشت نیست. ***
مسأله 14- مسافت تلفیقى باید سه ویژگى زیر رادارا باشد:
ویژگى اول: در مسافت تلفیقى، مسیر رفت باید کمتر از چهار فرسخ نباشد؛ اما اگر بازگشت، کمتر از چهار فرسخ باشد، اشکال ندارد 30 و نماز شکسته است (البته به شرطى که مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ یا بیشتر باشد). (ر.م 1272).
مثال: از اهواز به روستاى «الف» دو راه وجود دارد: یکى راه فرعى که دو فرسخ است. دیگرى جاده اصلى که هفت فرسخ مىباشد. حال اگر شخص ساکن اهواز بخواهد از راه فرعى به آن روستا برود و بعد از دو روز توقف، از جاده اصلى باز گردد، در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش تمام است 31، اما اگر بخواهد از جاده اصلى برود و از راه فرعى باز گردد، در رفت و برگشت و در روستا نمازش شکسته است. 32
ویژگى دوم: باید قصد اقامه ده روز در مقصد را نداشته باشد. * بنابراین، اگر بخواهد ** ده روز (یا بیشتر) در مقصد ***بماند و پس از آن به وطن بازگردد، نمازش در راه و مقصد تمام است؛ یعنى با اقامه ده روز، رفت و برگشت از هم جدا مىشوند و نمىتوان مسافت بازگشت را به مسافت رفت، ضمیمه نمود؛ بلکه باید هر کدام را مستقلاً حساب کرد، در نتیجه، مسافت تلفیقى تحقق پیدا نمىکند. 33 (ع .ف 67).
مثال: شخصى ساکن اهواز مىخواهد به روستاى «الف» واقع در چهار فرسخى اهواز برود و همان روز یا چند روز دیگر (حداکثر تا نه روز دیگر) دوباره به اهواز باز گردد، در مسیر رفت و رگشت و در روستا، نمازش شکسته است. اما اگر بخواهد پس از ده روز (یا بیشتر) توقف در روستا به اهواز باز گردد، در این صورت در مسیر رفت و برگشت و در روستا، باید نماز را تمام بخواند.
سؤال 4 - اگر از آغاز سفر، نسبت به مدت توقف در روستا مردد باشد - که ده روز بماند یا کمتر و با همین حال تردید، دو هفته در روستا توقف کند و بعد به اهواز باز گردد، در مسیر رفت و برگشت و در روستا نمازش چه حکمى دارد؟
سؤال 5 - اگر موقع شروع به سفر، تصمیم داشته باشد بعد از یک هفته توقف در روستا به اهواز باز گردد؛ لکن بعد از یک هفته توقف، تصمیمش عوض شود و یک هفته دیگر هم بماند و پس از آن به اهواز بازگردد، نمازش در مسیر رفت و برگشت و در روستا چه حکمى دارد؟
سؤال 6 - اگر روستاى «الف» در هشت فرسخى اهواز قرار گرفته باشد و او از آغاز سفر قصد اقامه ده روز (یا بیشتر) در آن جا را داشته باشد، نمازش در مسیر رفت و برگشت و در روستا چه حکمى دارد؟
ویژگى سوم : باید یکبار رفت و برگشت، مجموعاً هشت فرسخ (یا بیشتر) باشد. بنابراین اگر بین دو محلى که فاطمه آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت و آمد کند، هر چند روى هم رفته هشت فرسخ (یا بیشتر) شود، باید نماز را تمام بخواند. 34(ر.م 1278).
مثال: شخص ساکن اهواز مىخواهد به روستایى واقع در دو فرسخى اهواز برود و شب باز گردد. در مسیر رفت و برگشت و در روستا، نمازش تمام است؛ چون مجموع رفت و برگشت کمتر از مسافت شرعى (هشت فرسخ) است. همین شخص اگر براى انجام کارى، سه بار به آن روستا برود و باز گردد - هر چند در مجموع سه بار رفت و برگشت، دوازده فرسخ را طى کرده و این، بیش از مسافت شرعى است - در تمام این رفت و برگشتها و در روستا، نمازش تمام است .
مسأله 15- مفهوم شرط اول (سفر، کمتر از هشت فرسخ نباشد) این نیست که بعد از پیمودن هشت فرسخ، باید نماز را شکسته بخواند؛ بلکه مقصود این است که اگر تصمیم به پیمودن هشت فرسخ یا بیشتر را داشته باشد، همین که شروع به سفر کرد و از شهر (حد ترخص) خارج شد،* باید نماز را شکسته بخواند (البته با تحقق سایر شرایط).
موضوع :