سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 51293
  • بازدید امروز: 17
  • بازدید دیروز: 10
  • تعداد کل پست ها: 93
درباره
آرشیو مطالب
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



یکى از موضوعات بسیار مهمّ قرآنى که متأسفانه تا کنون به طور کامل مورد بررسى قرار نگرفته و روى آن کار زیادى نشده، پیش‏گویى‏ها و خبرهاى غیبى قرآن است.
در قرآن کریم علاوه بر وقایع و حوادث گذشته از وقایع دیگرى هم صحبت شده است که قرآن از وقوع آن‏ها در آینده خبر مى‏دهد.
به طورى که مى‏دانیم غیب‏گویى و پیش‏بینى حوادث آینده از مسائلى است که همواره مورد توجّه انسان بوده و از دیرباز بشر به دانستن آینده مجهول علاقه داشته و مى‏خواسته است که به هر طریق ممکن دریچه‏اى به عالم غیب باز کند و از حوادثى که بعدا اتّفاق خواهد افتاد، آگاهى یابد و همین عشق و علاقه سبب شده است که در طول تاریخ کسانى تحت عناوین کاهن و منجّم و فالگیر و رمّال و غیره از آینده مجهول سخن گفته‏اند و خرافات بسیارى از این طریق به‏وجود آمده است.(17)
البتّه در میان فلاسفه و سیاستمداران نیز کسانى بوده‏اند که از آینده خبر داده و پیش‏گویى‏هایى کرده‏اند، امّا غیب‏گویى آن‏ها مانند غیب‏گویى انورى شاعر، غلط از آب درآمده و جریان تاریخ به نظرات آنان خطّ بطلان کشیده است.

در این‏جا به عنوان نمونه از میان سیاستمداران «آدولف هیتلر» و از میان فلاسفه «کارل مارکس» را نام مى‏بریم:
الف. هیتلر در یکى از سخنرانى‏هاى مهمّ خود که در مونیخ ایراد کرد، گفت: «من راهى را که در پیش گرفته‏ام خواهم رفت و کاملاً اطمینان دارم که غلبه و پیروزى براى من از پیش نوشته شده است».(18)
هیتلر آینده خود را این‏طور پیش‏بینى کرده بود، امّا اکنون تمام دنیا مى‏دانند که آنچه براى وى نوشته شده بود، جز شکست نهایى و خودکشى چیز دیگرى نبود.
ب. مارکس و مارکسیست‏ها مدّعى هستند که کلید فهم تاریخ بشرى را (چه در گذشته و چه حال و چه آینده) در اختیار دارند. آن‏ها مى‏گویند که ما به یک سلسله اصول مسلّم علمى دست یافته‏ایم که به هیچ وجه خدشه‏پذیر نیست. مارکس و انگلس بر اساس همین اصول باصطلاح مسلّم، پیش بینى‏هایى کرده‏اند که مى‏بایست صد در صد تحقّق پذیرد، امّا دیدیم که بسیارى از این پیش‏بینى‏ها آن‏چنان غلط از آب در آمد که باعث شرمندگى مارکسیست‏ها گردید.
به عنوان نمونه، مطابق پیش‏بینى به‏اصطلاح علمى مارکس و انگلس، مى‏باید انگلستان خیلى جلوتر از چین وارد مرحله کمونیستى مى‏شد؛ در حالى‏که همه مى‏دانیم چین ده‏ها سال است که داراى رژیم کمونیستى است، ولى انگلستان هنوز هم یکى از عمده‏ترین کشورهاى سرمایه دارى به شمار مى‏رود.(19)
طبیعى است که پیشگویى حوادث آینده وقتى مى‏تواند مطابق واقع باشد که از روى اطّلاع و آگاهى از غیب باشد و این به عقیده ما در انحصار خدا است. بنابران تنها پیشگویى‏هاى قرآن و پیشگویى‏هاى پیامبر و ائمه که با خدا ارتباط دارند، مى‏تواند قابل اعتماد باشد.(20)

در متون اسلامى یک سلسله پیشگویى‏هاى غیبى وجود دارد که در ابواب مختلف کتب حدیث پراکنده است و از آن‏ها به عنوان «ملاحم» نام برده مى‏شود. حتّى بعضى از علماء آن‏ها را جمع آورى کرده و مورد بررسى قرار داده‏اند، مانند کتاب الملاحم والفتن(21) سیّد بن طاوس الملاحم قاسم بن طوسى و الملاحم فضل بن شاذان و الملاحم اسماعیل بن مهران و غیره. مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب خود از بیست و چهار نوع الملاحم نام مى‏برد.(22)
همچنین کتاب‏هایى تحت عنوان الفتن که توسّط بعضى از علماى سلف نوشته شده است و در جلد سیزدهم بحارالأنوار تألیف علاّمه مجلسى که مخصوص ذکر حالات حضرت مهدى علیه‏السلام است، بسیارى از اخبار ملاحم جمع آورى شده است.

به عقیده ما این‏گونه احادیث که شامل پیشگویى‏هاى غیبى است اگر از نظر سند معتبر باشد، باید به عنوان یک سلسله حقایق، مورد قبول واقع شود؛ ولى متأسفانه بعضى از نویسندگان مصرى طبق معمول با این‏گونه اخبار به مقابله برخاسته و آن‏ها را به طور کلّى رد کرده‏اند. یکى از آن‏ها «رشید رضا» نویسنده تفسیر المنار است که این‏گونه احادیث را به کنارى مى‏گذارد و آن‏ها را غیر قابل اعتماد مى‏پندارد.(23)

البتّه از نویسندگانى امثال رشید رضا، فرید وجدى و مانند آن‏ها، طرح این‏گونه مطالب بعید نیست. آن‏ها حتّى معجزاتى را که صراحتا در قرآن آمده است، تفسیر مادّى کرده‏اند. ما تصوّر مى‏کنیم که این نویسندگان با اتّخاذ چنین روشى خواسته‏اند روشنفکرانى را که پذیرش امور خارق‏العاده برایشان دشوار است به سوى اسلام جلب کنند؛ درحالى‏که انحراف از حقّ و مسخ حقایق دینى به هر بهانه و انگیزه‏اى که باشد، قابل قبول نیست و باید از آن پرهیز کرد.

به هر حال، بیش از این در این‏باره بحث نمى‏کنیم و بحث اصلى خود را که پیشگویى‏هاى قرآن است پى مى‏گیریم.
در قرآن کریم آیات متعدّدى را مى‏یابیم که از وقوع حوادثى در آینده خبر داده که بعضى از آن‏ها فعلیّت یافته و محقّق شده و بعضى دیگر هنوز محقّق نشده و چون زمانى براى تحقّق آن‏ها تعیین نگردیده است ما یقین داریم که در آینده دور و نزدیک بالاخره این حوادث اتّفاق خواهد افتاد.
اکنون ما جهت بصیرت بیشتر خوانندگان محترم دو نمونه از پیشگویى‏هاى قرآن را در این‏جا مى‏آوریم و در پیرامون هر یک توضیحات لازم را مى‏دهیم (در پایان، آیات دیگرى از پیش‏گویى‏هاى قرآن را بدون حاشیه و توضیح خواهیم آورد).

جنگ ایران و روم

در قرن هفتم میلادى جهان شاهد دو امپراتورى بزرگ و مقتدر در کناره‏هاى جزیرة العرب اطراف بین النّهرین بود: امپراتورى ایران و امپراتورى روم یا بیزانس.
میان این دو ابر قدرت هر چند یک بار جنگ‏هاى خونینى بر سر تصرّف بعضى از مستعمرات در مى‏گرفت و مردم هر دو دولت متحمّل بدبختى‏ها و خسارات سنگینى مى‏شدند تا این‏که سلطنت در ایران به خسرو پرویز (خسرو دوّم) از سلسله ساسانیان و در روم به «فوکا» از سلسله ژوستینیان رسید.

در آن زمان اختلافات شدید داخلى و مذهبى در روم پدید آمده و در نتیجه امپراتورى روم به نهایت ضعف خود رسیده بود. خسرو پرویز که مردى جاه‏طلب و خود خواه بود و همواره خزانه را پر و مملکت را فقیر مى‏ساخت.(24) از فرصتى که پیش آمده بود استفاده کرد و در سال 604 میلادى با لشگرى عظیم به متصرّفات روم حمله کرد و شهرهایى را که در بین‏النّهرین (بین دجله و فرات) قرار داشت، تصرّف نمود.

طبق نوشته مورّخان، ایرانیان پس از تصرّف نواحى این سوى فرات از شطّ گذشتند و به جانب سوریّه روى آوردند و انطاکیّه را در سال 611 میلادى تسخیر کردند... لشگریان خسرو پس از آن‏که در سواحل سوریّه و فنیقیّه مستقرّ گشتند، نقشه تصرّف ایالت پر ثروت و انبار غلّه روم یعنى مصر را کشیدند. این عملیّات جنگى نیز با موفقیّت قرین گشت.... مصر ده سال در تصرّف ایرانیان بود. آنان همچنین آنقره (آنکارا) را در آسیاى صغیر مسخّر کرده و جزیره رودس را نیز متصرّف شدند.(25)
سرانجام سپاهیان خسرو به خالسدون(26) رسیدند و انطاکیّه و دمشق و اورشلیم (بیت المقدّس) را گرفتند و از این شهر، صلیبى را که گفته‏اند صلیب راستین مسیح است و او را بر آن به چهار میخ کشیدند، به تخت‏گاهش تیسفون آوردند.(27)
بر حسب روایات مسیحى لشگریان ایران پس از نوزده روز محاصره به اورشلیم دست یافتند و شمشیر به دست، سکنه آن‏جا را هلاک کردند و شهر را آتش زدند و اماکن مقدّسه و از آن جمله مزار «آناستازیاس» را سوزاندند.(28)

در کشاکش این جنگ‏ها بود که فوکا امپراتور روم به وسیله «هرقل» از کار برکنار شد و امپراتورى روم به دست او افتاد. هرقل کوشید تا با خسروپرویز پیمان صلح بندد، ولى شاه ایران حاضر به صلح نشد و حتى ایالات دیگرى را هم تصرّف کرد.(29) گفتنى است که بعضى از فرقه‏هاى مسیحى که در ایران بودند، مانند نسطورى و یعقوبى به خاطر خصومتى که با دربار روم داشتند با لشگریان ایران همکارى کردند.(30)

و این چنین بود که پیروزى عظیمى نصیب خسرو پرویز شد و به گفته گیرشمن: «هرگز چنین پیشرفت هایى نصیب شاهنشاهى نشده بود. هرگز کشور مانند دوره خسرو دوّم قوى نگردیده بود و هرگز امپراتورى روم بدان‏سان در کنار پرتگاه سقوط قرار نگرفته بود».(31)

حال در چنین شرایطى که ایران در اوج پیروزى و روم در نهایت بیچارگى و ضعف است و طبق معادلات سیاسى امکان ندارد به این زودى روم به ایران غلبه کند، آرى چنین شرایطى، قرآن کریم با قاطعیّت تمام مى‏گوید:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الآمآ غُلِبَتِ الرُّومُ فىآ أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ فى بِضْعِ سِنینَ لِلّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشآءُ وَ هُوَ الْعَزیزُ الرَّحیمُ.(32)
به نام خداوند بخشاینده مهربان. الف لا میم. رومیان در نزدیکى همین سرزمین مغلوب شدند و آنان پس از مغلوب شدن به ‏زودى طىّ چند سال پیروز خواهند شد. جلوتر و بعدترِ همه کارها به اراده خدا است و آن روز مؤمنان به وسیله یارى خدا خوشحال مى‏شوند. او هر کسى را که بخواهد، کمک مى‏کند و او نیرومند و رحیم است.

مفسّران در شأن نزول این آیات گفته‏اند که وقتى خبر پیروزى بزرگ ایران به مکّه رسید، مشرکان مکّه شادمان شدند و آن را به فال نیک گرفتند و در مقابل، مسلمانان که اقلیّتى بیش نبودند افسرده و غمگین شدند؛ به خاطر این‏که ایرانیان در آن زمان مجوسى و آتش‏پرست بودند و از نظر عقیدتى با مشرکان مکّه مشابهت‏هایى داشتند، ولى رومیان، مسیحى و به خدا و نبوّت مسیح و معاد معتقد بودند و از نظر ایده‏ئولوژى پیوندها و مشترکاتى با مسلمانان داشتند. این بود که مشرکان از فرصت استفاده کرده و علیه مسلمانان جنگ تبلیغاتى و روانى به راه انداختند و گفتند همان‏طور که ایران بر روم پیروز شد مانیز به شما غلبه خواهیم کرد.

این‏جا بود که قرآن کریم براى تقویت روحى مسلمانان این پیش‏گویى را کرد و خبر داد که به‏زودى روم شکست خورده بر ایران غلبه خواهد و ایران على رغم قدرت عظیمى که اکنون دارد شکست خواهد خورد. جالب است که مدّت وقوع خبر را نیز تعیین کرد و خاطر نشان ساخت که پیروزى روم بر ایران حدّاکثر تا نُه سال محقّق خواهد شد (کلمه «بضع» از سه تا نُه سال را شامل مى‏شود).
این پیشگویى عجیب با توجه به شرایط ملموس بسیار بعید به نظر مى‏رسید؛ امّا از آن‏جا که مسلمانان مى‏دانستند این خبر از ناحیه خدایى است که پیدا و نهان را مى‏داند، بسیار دلگرم و امیدوار شدند و حتّى بر سر آن با مشرکان شرط بندى کردند.(33)

همان‏گونه که قرآن پیش بینى کرده بود، درخشش و پیروزى ایرانیان و فتوحات پى در پى آنان سرانجام متوقّف شد و رومیان که احساسات و غرورشان به شدّت جریحه دار شد بود، خود را به سرعت آماده حمله به ایرانیان کردند.
رومیان از توهینى که به مقدّسات مسیحى شده بود، به شدّت تحریک شدند و تمام نیروهاى خود را بسیج کردند و هرچه در توانایى داشتند در اختیار هرقل امپراتور روم قرار دادند. حتّى «سرجیوس» مقام برجسته کلیساى قسطنطنیه به سائقه غیرت دینى خزائن کلیسا را در اختیار هرقل قرار داد و مخارج لشگرکشى فراهم شد.(34)

هرقل حمله بزرگ خود را شروع کرد و در عرض چند سال آسیاى صغیر را از ایرانیان پس گرفت، قشون شاهنشاهى را عقب راند، به ارمنستان و آذربایجان حمله کرد و سپس وارد درّه دجله شد و تیسفون را به محاصره در آورد.(35) هرقل در این حملات از نیروى دریایى قدرتمندى برخوردار بود و به کمک آن توانست نیروهاى ایران را تارومار سازد.(36)
شکست نهایى ایرانیان در نبرد نینوا اتّفاق افتاد.(37) رومیان تا دستگرد که مقرّ خسروپرویز بود پیش رفتند و خسرو از آن‏جا فرار کرد و سرانجام به دست شیرویه پسر خود کشته شد و شیرویه به سلطنت جلوس کرد و به هرقل پیشنهاد صلح داد. هرقل این پیشنهاد را پذیرفت و برادرش «تئودور» را در ایران گذاشت تا کار عهدنامه صلح با ایرانیان را به پایان رساند و خود به قسطنطنیه رفت، ولى وارد قسطنطنیه نشد و در کنار آن اقامت کرد تا این‏که برادرش صلیب مقدّس و اسیران رومى را با خود آورد؛ آنگاه در میان استقبال پرشور مردم وارد قسطنطنیه شد.(38)

و این چنین بود که پیش بینى قرآن در مدت کمتر از نه سال محقّق شد و روم بر پارس غلبه کرد. به‏راستى که این یکى از معجزات بزرگ قرآن است.

 



موضوع :


((بگو: انفاق کنید به میل یا کراهت ، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، زیرا شما مردمان فاسق هستید. مانع از قبول شدن انفاق هاى آنان نبود، جز آنکه آنان به خدا و پیامبر او کافر شده و نماز را جز با کسالت بجاى نمى آورند و انفاق نمى کنند جز با کراهت ، اموال و فرزندان آنان تو را به شگفتى وا ندارد، خداوند اراده فرموده آنها را در زندگى همین جهان عذاب کند و هنگام مرگ نیز کافر بمیرند)).
4 - براى خدا باشد نه براى بازداشتن از راه خدا
ان الذین کفروا ینفقون اموالهم لیصدوا عن سبیل الله فسینفقونها ثم تکون علیهم حسرة ثم یغلبون 
((مردمى که کفر مى ورزند، اموال خویش را صرف مى کنند که راه خدا را سد نمایند، در نهایت این عمل موجب حسرت آنان خواهد بود (پیروزى نیز به دست نیاورده ) و مغلوب خواهند شد)).
5 - از مال پاکیزه و حلال باشد
انفقوا من طیبات ما کسبتم 
((از پاکیزه هاى آنچه به دست آورده اید انفاق کنید)).
6 - حد وسط رعایت شود
والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما
- از صفات بندگان خدا ((کسانى که هنگام انفاق نه اسراف و زیاده روى کنند و نه کم داده سختگیر باشند و بین آندو میانه روى کنند)).
ولا تجعل یدک مغلولة الى عنقک ولا تسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا ان ربک یبسط الرزق لمن یشاء و یقدرانه کان بعباده خبیرا بصیرا
((دست خود را بگردن مبند، و نه به تمامى بگشاى ، تا بنشینى و مورد ملامت و دچار بى چیزى شوى . پروردگار تو روزى را بسط مى نماید و اندازه مى دهد خدا به بندگان خود بینا و با خبر است )).
قدر و تقدیر به معنى بیان اندازه و مقدار است ، در اینجا منظور از آیه آنست که خداوند عالم هرجا که مصلحت یک فرد اقتضاء کند به او ثروت و دارائى و امکانات فراوان مى دهد، و اگر مصلحت فردى خلاف آن را اقتضاء کند او را به همان میزان مصلحت روزى مى دهد.
در طبیعت هیچکس بمانند مادر مهربان نیست ، مادر دانائى که از طفل خود به مهربانى نگهدارى مى کند به او به همان اندازه خوراک مى دهد موجب ناراحتى مزاج او نشود و او را رنجور و مریض و ناراحت نسازد، اگر به او عطوفت بیشتر از اندازه نموده و بیشتر از اندازه خوراک دهد، و او را مبتلا به مرض و ناراحتى سازد در عین عطوفت به او ستم کرده است .
خدا به پیامبر خود امر مى کند، که او نیز در انفاق میانه رو باشد، نه از انفاق و بخشش به دیگران کوتاهى کند، و نه به کلى هر چه دارد به این و آن داده و خود نیازمند گردد.
7 - موجب ضیق معاش عائله نشود
یسئلونک ماذا ینفقون قل العفو(253)
((از تو مى پرسند چه چیز انفاق کنند بگو عفو را)).
تفسیر: برخى از مفسران عفو را به معنى مازاد مخارج سالیانه عائله گرفته اند چنانچه از حضرت باقل (علیه السلام ) روایت شده .
برخى دیگر نیز بمعنى اندازه متوسط میان سختگیرى و اسراف دانسته اند.
8 - از چیزى انفاق کند که دوست دارد
لن تنالواالبر حتى تنفقوا مما تحبون (254)
((به خوبى نمى رسید، تا اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید)).
فداکارى آنست که انسان از آنچه به آن علاقه و دلبستگى دارد صرف نظر کند و با فداکارى است که نفس انسان در برابر خدا از خود تاءثر نشان مى دهد و با این تاءثر و اثر پذیرى از جانب خداست که براى او کمال حاصل مى شود.
9 - منت ننهد و آزار ننماید
یا ایها الذین امنوا لا تبطلوا صدقاتکم (255) بالمن و الاذى (256)
((اى مردمى که ایمان دارید صدقه هاى خود را با منت گذاشتن و آزار رساندن باطل نکنید)).
قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذى والله غنى حلیم (257)
سخن نیکو و گذشت بهتر است از صدقه اى که آزارى به دنبال داشته باشد، خدا غنى و حلیم است .
اى مردم با ایمان صدقه هاى خود را با منت نهادن و آزار دادن باطل نسازید)).
الذین ینفقون (258) اموالهم فى سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا ولا اذى لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون (259)
((آنانکه اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، سپس به دنبال انفاق نه منت گذاشته و نه آزار مى نمایند، پاداش خود را دریافت داشته ، ترسى متوجه آنان نبوده و غمگین نخواهند شد)).
اتحاد و دورى از تفرقه
و اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم باصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم على شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون (260)
((همگان به ریسمان (دستاویز) خدا چنگ زنید و متفرق نشوید، بیاد آورید نعمتى را که خدا به شما اعطاء فرمود، آنگاه که دشمن یکدیگر بودید در میان دلهاى شما الفت ایجاد کرد، و در اثر این نعمت الهى با هم برادر شدید، و آنگاه که در پرتگاه حفره اى از آتش قرار گرفته بودید، شما را از آن نجات بخشید.
اینگونه خدا آیات خود را به شما تبیین مى کند، تا شاید هدایت یابید)).
در حدیث معروف که سنى و شیعه از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل کرده اند چنین آمده است : ((اى مردم من در میان شما دو چیز سنگین مى گذارم اگر به آن دو تمسک جوئید هرگز گمراه نشوید، یکى از آن دو کتاب خداست که ریسمانى است از آسمان به زمین کشیده شده ، و دیگرى عترت و اهل بیت من ، آن دو تا روز قیامت از هم جدا نشوند)).
ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فى شى ء انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون (261)
((آنانکه در دین تفرقه ایجاد کرده و گروه گروه شدند، تو از آنان بدورى ، کار آنها با خداست ، به دنبال این کردار خدا به آنان خواهد فهمانید که چه کرده اند)).
و اطیعوا الله و رسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم (262)
((خدا و پیامبر او را اطاعت کنید و با هم نزاع نکنید که در نتیجه بوى شما (خاصیت و نیروى شما) از بین برود)).
ولا تکونوا کالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاء هم البینات و اولئک لهم عذاب عظیم (263)
((مانند مردمى که از هم جدا شدند و با هم اختلاف کردند بعد از آنکه دلائل روشنگر به آنان رسیده بود نباشید، آنان عذاب بزرگ دارند)).
ولا تکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون (264)
((از مشرکان نباشید از کسانى که در دین خود تفرقه ایجاد کرده و گروه گروه شدند، هر گروه به آنچه گرویده اند دلشادند)).
ایثار یا در حال نیازمندى دیگران را بر خود مقدم داشتن
و یؤ ثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصة ومن یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون (265)
((بر خویشتن (سخت گرفته و) ایثار مى کنند (دیگران را بر خود مقدم مى دارند) اگر چه خویشتن نیازمند باشند، آنانکه از بخل نگهداشته شوند رستگارانند)).



موضوع :


این مبحث را با سخن دکتر الکسیس کارل آغاز مى کنیم ، آنجا که درباره فواید طبى نماز مى گوید:
نتایج نماز و نیایش را با علم نیز مى توان دریافت ، زیرا نماز و نیایش نه تنها به روى حالات عاطفى بلکه روى کیفیات بدنى نیز اثر مى کند و گاهى در چند لحظه یا چند روز بیمارى جسمى را بهبود مى بخشد. این کشفیات هر چقدر هم که غیر قابل درک باشند، بایستى به واقعیتشان معترف شد. دفتر مشاهدات طبى لورد بیش از 200 مورد درمان فورى و غیر قابل تردید سل ریوى و عفونت کلیه و سرطان و امراض بدنى دیگر را ضبط کرده است .
اما حرکات نماز، چنانکه امروزه ثابت گردیده ، تکرار قیام و قعود در نماز بهترین وسیله اى است که سرعت گردش خون را افزایش داده و از این رو نماز را یکى از عوامل موثر در به کار انداختن جهاز هاضمه دانسته اند که راه اشتها و میل به غذا را نیز هموار مى سازد. و جالب این است که اوقات نماز و مواقع هضم غذا کاملا مناسب و هماهنگ بوده و چنانکه ملاحظه مى نماییم ، در این امر حکمت عجیبى به کار برده شده است ...
به این ترتیب که وقت نماز صبح پیش از شروع به غذاى صبحانه بوده ، و ظهر قبل از آنکه انسان به نهار بپردازد و عصر یا همان وقت که هضم غذا آغاز شده ... و به هنگام غروب یا موقعى که انسان بین دو وعده نهار و شام قرار دارد. و به همین ترتیب موقع عشا که هضم غذا تازه شروع گردیده است ... طب جدید این موضوع را ثابت کرده و مدلل ساخته که نماز بهترین وسیله اى است که از بالا رفتن فشار خون جلوگیرى کرده و در حفظ تعادل آن اثر بسزایى خواهد داشت . آرى طبق نظریه پزشکان چنانچه در اداى نماز مراقبت و محافظت به عمل آمده و حرکات موزون آن به آرامى و طمانینه که از شرایط صحت آن است ، توام باشد، ثابت و مسلم گردیده که از بسیارى بیماریهاى ناشى از فشار خون جلوگیرى خواهد کرد... و این خود اثرى آنى و فورى بر قلب گذاشته و از ضربان تند و سریع آن مانع خواهد شد.
مجله ریدرز دایچست مى نویسد:
بر اساس تحقیقات معلوم شده است افرادى که بطور مرتب به عبادتگاه مى روند، در برابر بسیارى از بیماریها نظیر: فشار خون ، بیماریهایى قلبى ، سل و سرطانهاى ناحیه گردن مصونیت دارند.
دکتر ادوین فردریک پاورز، استاد امراض عصبى در ایالات متحده آمریکا مى گوید:
علم طب در دنیاى کنونى از بسیارى از رموز و اسرار بیمارى ها به طرز معجزه آسایى پرده برداشته است . با این وصف هنوز هم هزاران بیمارى و مرض باقى است که بزرگترین اطباء هوشمند و نوابغ پزشکى کمترین بارقه امیدى به کشف و معالجه آنها به دست نیاورده اند. اما بررسى و دقت در مطالعات این اطباء و نوابغ این نکته را روشن مى سازد که اغلب آنها این نظریه را تایید نموده و اعتقاد پیدا کرده اند که در میان معجزات فراوانى که براى نماز شمرده اند، یکى اعاده صحت و تندرستى روحى و شفاى کلیه بیماریهایى است که مداوا شده و کلیه روشهاى پزشکى در برابر آنها عاجز مانده است . (73)
یک جراح مصرى اخیرا با یک سرى تحقیقات گسترده اعلام داشت :
نماز بهترین درمان براى بیماران مبتلا به جابجایى غضروفهاى ستون فقرات است .
دکتر الزیات استاد دانشگاه نوادا در آمریکا پس از مطالعه بر روى چهل بیمار گفت :
حرکت هاى ناشى از پنج بار نماز در روز مى تواند عمل جراحى ناشى از بیمارى مذکور را در مدت یک هفته بهبود بخشد.
این پزشک مصرى به بیماران جراحى شده خود توصیه کرده است که بلافاصله پس از عمل جراحى حرکت کرده و به مدت یک هفته روزى پنج بار حرکات نماز را به جاى آورند و این حرکات را در هر صورت تا پایان عمر ادامه دهند.
همچنین یک دانشمند آمریکایى در کتابى که به تازگى بنام بیماریهاى فقرات منتشر ساخته ، گفته هاى این پزشک مصرى را تایید کرده و به بیماران خود نیز سفارش کرده است که روزانه پنج نوبت حرکاتى شبیه نماز مسلمانان انجام دهند. (74)
فایده طبى رکوع و سجود
چنانچه اشاره شد بزرگترین متخصصان و پزشکان عالى مقام بین المللى بر این باورند که حرکات نماز خم و راست شدن ملایم در سجود و رکوع مى تواند یکى از راههاى مهم درمان بیمارى دیسکوپاتى یا بیمارى دیسک ناحیه کمر باشد.
رکوع و قیام در نماز در تقویت عضلات پشت و معده اثر بسزایى داشته و آنچه از مواد چربى و پیه که در جدار معده باقى مانده بطور کلى بر طرف مى سازد... و مهمترین فایده سجود نیز این است که هم عضلات ران و ساق پا را تقویت مى نماید و هم در وصول خون به اعضاء و نواحى بدن کمک کرده ونیروى جدار معده را نیز افزایش مى دهد و فعالیت و حرکات امعاء نیز تقویت مى گردد و یکى دیگر از فواید سجود البته اگر سجده بطور صحیح انجام گیرد این است که از بزرگ شدن شکم و ورم معده که بر اثر فشرده شدن عضلات آن بوده و خود بیمارى بزرگى محسوب مى شود، جلوگیرى خواهد کرد.
دکتر مصطفى حفار متخصص امراض دستگاه هضم و عضو تحقیقات علمى مجلس شوراى ملى لبنان و استاد دانشکده طب فرانسه ، راجع به فواید ضمنى رکوع و سجود در نماز مى گوید:
رکوع در تقویت عضلات دیواره شکم بسیار مفید است و به جمع شدن معده کمک مى کند و آن را در کار هضم یارى مى دهد. همچنین روده ها برایشان دفع فضولات هضمى به صورت طبیعى آسان مى شود.
اما سجود باعث رانده شدن هوا از میان معده به دهان مى شود و دشوارى هاى هضم و انعکاسات قلبى را برطرف مى سازد. پزشکان ، نشستن به صورت سجده در نماز را براى درمان جمع شدن خون در پایین شکم بانوان که ناشى از پشت درد در زهدان است ، توصیه مى کنند.
دکتر فارس عازورى متخصص بیماریهاى اعصاب و مفصل از دانشگاههاى آمریکا مى گوید:
نماز مسلمانان و رکوع و سجودش عضلات پشت را تقویت و حرکات ستون فقرات پشت را نرم مى سازد و امراض عصبى و عضلانى را آرامش ‍ مى بخشد. بخصوص اگر نماز را از سن نوجوانى بپا دارند، نیرو واستحکامى در برابر بیمارى هایى مى یابند که در نتیجه ضعف عضلات مجاور ستون فقرات عارض مى شود، آنچه باعث این ضعف مى شود، انواع بیماریهاى عصبى است که موجب دردهاى شدید و تشنج عضلانى است .
اخیرا بعضى از دانشمندان براى تقویت عضلات تمرین هایى معین کرده اند
که برخى از آنها شبیه به حرکات نماز است .
دکتر دیاب و دکتر قرقوز درباره فواید طبى سجود چنین مى گویند:
پایین آمدن سر به هنگام سجود منجر به احتقان خون در رگهاى خونى مغز مى شود و هنگامى که سر به صورت ناگهانى به طرف بالا مى رود، فشار داخل رگها کاهش مى یابد و این حرکت در هر رکعت نماز شش بار در خلال رکوع و سجود تکرار مى شود، یعنى 102 بار در شبانه روز و این در حالى است که انسان فقط نمازهاى واجب را به جا آورد.
ولى اگر علاوه بر نمازهاى واجب ، نمازهاى مستحب نوافل را نیز به جا آورد، این رقم به 216 بار در شبانه روز و 6480 بار در ماه بالغ مى شود که در هر حرکتى رگهاى خونى منقبض و منبسط شده و بر نرمى و قدرت جداره و عضلات آن افزوده مى شود.
البته نباید آرامش روحى و صفاى ذهنى حاصل از نماز را نادیده گرفت . تکرار این حالات چند بار در روز موجب مى شود مغز به شکل مطلوبتر و بهترى به فعالیت خود ادامه داده و به تفکر به نحو احسن صورت پذیرد.
دو پزشک سابق الذکر در جایى دیگر مى گویند:
درحقیقت نماز هم عبادت است و هم ورزش بدنى و روحى ... و مى توان ادعا کرد که قرآن در تطبیق ورزش هاى سبک که امروزه به ورزش هاى سوئدى معروفند، پیشتاز بوده است .
آنچه ورزش نماز را از سایر ورزش ها ممتاز مى نماید، توزیع مناسب آن در طول شبانه روز است ان الصلوة کانت على المومنین کتابا موقوتا. دانشمندان نیز ثابت کرده اند که بهترین نوع ورزش ، ورزشى است که تکرار شود و در طول روز توزیع گردد و خسته کننده نباشد و انجام آن براى هر کس امکان پذیر باشد، که تمام این ویژگى ها در حرکات نماز فراهم است ...
فواید ورزشى حاصله از نماز را مى توان به شرح زیر خلاصه نمود: در هر رکعت . با علم به اینکه ، نمازهاى یومیه 17 رکعت بوده و نوافل نیز به آن اضافه مى گردد.
نشاط بخشیدن به کار قلب و دستگاههاى گردش خون .
بهبود فعالیتهاى مغزى به دلیل کمک به تغذیه بهتر آن .
تقویت جداره شریانهاى مغزى و حفظ حالت ارتجاعى آنها که در نتیجه آن ، در مقابل پاره شدن و خونریزى مقاوم خواهند شد.
آماده کردن بدن براى مقابله با پیشامد حالت هاى ناگهانى که ممکن است بسیارى از مردم دچار آن شوند؛ مثل سرگیجه و سیاهى رفتن چشم و بیهوشى هاى زود گذر.
آرامش روحى و اعتماد به نفس . (75)
تاثیر نماز در تمرکز فکر
توجه به خشوع در نماز وسیله اى است براى پرورش حضور ذهن و تمرکز حواس که در زندگى بسیار حایز اهمیت است و مى توان گفت که بیشتر موفقیتهاى انسان در نتیجه همین تمرکز فکر و توجه کامل و حضور ذهن است .
ویلیام مورتن مارستن متخصص در روان شناسى مى گوید:
افراد موفق کسانى هستند که مى توانند در امرى تمام افکار خود را متمرکز کنند و تمام دانستنیهاى خود را درباره آن بیاورند و به کار بندند. براستى اگر روح و فکر ما بطور کامل در نقطه اى متمرکز شود یا براى امرى به کار افتد نیروى شگفت انگیز و فوق العاده اى مى آفریند.
ویلیام جیمز که پدر روانشناسى جدید محسوب مى شود، مى گوید:
فرق بین افراد نابغه با دیگران ، یک موهبت فطرى نیست ؛ بلکه مربوط به توجه کاملى است که به موضوعات و نتیجه هاى آن مبذول مى دارند و میزان نبوغ بستگى به میزان و درجه تمرکز افکار شخصى دارد.
در مورد اینکه چگونه مى توان این نیرو را در خود ایجاد کرد ویلیام مولتن در مجله ریدرز دایچست مى نویسد:
این نیرو تمرکز فکر به وسیله تمرین به دست مى آید و البته تمرین احتیاج به شکیبایى و پایدارى دارد. وقتى توانستى افکارت را پى در پى 50 یا 100 بار در موضوعى متمرکز کنى لاجرم سایر افکار و خاطره ها جاى خود را به موضوع مورد نظرتان خواهد داد. سرانجام عادت خواهى کرد که در هر امرى با اراده خود ذهن را متمرکز سازى .
از تمام مطالب فوق نتیجه مى گیریم که نماز بهترین وسیله براى پرورش ‍ تمرکز فکر و حواس در انسان است . زیرا نمازگزارى که مى کوشد با تمام قدرت افکار خود را در یک جا جمع کند تا نمازش با خشوع و حضور قلب باشد، بدون تردید این عمل در وى عادت مى شود و مى تواند در هر موردى تمام افکار خود را متمرکز سازد و در نتیجه به ترقیات و اکتشافات مهمى نایل گردد.
در تایید بیشتر این موضوع ، ویلیام مولتن مى گوید:
بهترین راهى که توجه و التفات را در انسان زیاد مى کند این است که فکر و جسم هر دو باهم کار کنند.
و مى بینیم که نماز در اسلام عبارت است از عمل فکر و جسم با هم . زیرا نماز گزار در حالى که تمام افکار و توجهش به خداست به رکوع و سجود و قیام و قعود مى پردازد.
و بالاخره دکتر کارل مى گوید: به نظر مى رسد که نیایش ، وضع فکرى آدمى را از سطحى که به اقتضاى توارث و تعلیم و تربیت به دست آورده ، بالاتر مى کشد.(76)
تاثیر نماز در طول عمر
در یک بررسى آمارى محققین دنیاى پزشکى در داخل و خارج اعلام کرده اند که علما و رجال مذهبى و افراد پایبند به قوانین و احکام مذهبى که شبانه روز چند بار در اوقات معین با خدا ارتباط برقرار داشته و زندگى آنان با ایمان و معنویت آمیخته است ، طول عمر بیشترى از سایر افراد بویژه افراد لاابالى و بى بند و بار و کسانى که پایبند مذهب نیستند، خواهند داشت .
در تایید فوق دکتر ویلیام پارک آمریکایى آمارى بدین مضمون منتشر نموده است :
در تمام دنیا هر دقیقه 62 نفر و هر ساعت 3767 نفر و هر روز 90410 نفر و هر سال 33 میلیون نفر به مرگ طبیعى از دنیا مى روند.. در اروپا از هر هزار نفر فقط یک نفر به صد سالگى و 10 نفر به مرز 80 سالگى مى رسند و در میان آنهایى که مى توانند خود را به مرز 80 سالگى برسانند، از هر هزار نفر 43 نفر روحانى ، 40 نفر کشاورز، 29 نفر دانشمند و نویسنده ، 26 نفر استاد و دبیر و 24 نفر پزشک مى باشند. (77)
همچنین دکتر على پریور مى نویسد:
همین چند وقت قبل بود که روزنامه هاى آمریکایى نوشته بودند، کشیشان و راهبان کمتر از سایرین به بیماریها مبتلا مى شوند و دفاعشان بهتر است . در کشور خودمان نیز آنان که ایمان بیشترى دارند کمتر بیمارند و آنها که فقط کوشش خود را در کارها دخیل مى دانند و خدایى را باور ندارند، اغلب ام الامراضند و عمرى را به تلخکامى و بیمارى به سر مى برند. (78)
در برخى از مناطق کشور شوروى سابق از هر 100 نفر 10 نفر وارد دومین قرن زندگى خود مى شوند، این در حالى است که در مناطق مسلمان نشین شوروى که پایبند به اصول و اعتقادات دینى ومذهبى هستند، از هر 100 نفر 84 نفر وارد دومین قرن زندگى خود مى شوند که این خود حاکى از تاثیر عمیق ایمان و عبادات و عمل به دستورات مذهبى در طول عمر افراد روحانى و مذهبى است . (79) در ایران هم اکنون جمع کثیرى از مجتهدین و مراجعه تقلید هشتاد به بالا هستند و از مراجع کسانى بوده اند که حتى نود سال به بالا هم عمر کرده اند که از آن میان مى توان به علما و مراجع زیر اشاره نمود: آیت الله بروجردى بیش از 90 سال عمر کرد. آیت الله مرعشى نجفى در سن 100 سالگى فوت نمود. آیت الله اراکى بیش از 100 سال عمر کرد. آیت الله سید على تفرشى 95 سال عمر کرد. آیت الله محسنى ملایرى 92 سال عمر کرد و بسیارى از آیات عظام . (80)
از صنف روحانى که بگذریم ، افراد مذهبى و متدین که دائما با آداب و سنن اسلامى سر و کار داشته و نماز را سر لوحه دستورات دینى خود قرار داده اند، بیشتر از دیگر مردم روى زمین عمر مى کنند. و باز در ایران خودمان کسانى چون : جواد بافرانى پیرمرد 124 ساله نایینى و بمانعلى جوانمردى پیرمرد 125 ساله شیرازى و کمر احمدى پیرمرد 135 ساله ایلامى در پاسخ خبرنگاران جراید، سحر خیزى اقامه نماز صبح ، عمل نمودن به احکام شریعت اسلامى بویژه نمازهاى پنجگانه و مانوس بودن با قرآن در طول زندگى را از عوامل موثر در طول عمر خود دانسته اند. (81)
دکتر الکسیس کارل در رابطه با سحر خیزى بویژه نیایش صبحگاهى مى نویسد:
ناپاکى اخلاقى نیز همچون کثافت بدنى مذموم است ، پیش از شروع یک روز نو هر کس باید اخلاقش را نیز همانند جسمش شستشو دهد.(82)
حال خواننده عزیز! براى رسیدن بدین هدف ، چه عملى بهتر از اقامه نماز است . آن هم نماز صبحگاهى و بیدار بودن بعد از آن .



موضوع :


قبل از اینکه به این پرسش پاسخ داده شود، طرح یک مقدمه را ضرورى مى بینیم و آن اینکه انسان براى رسیدن به مدارج عالیه کمال لازم است که خدا را پرستش کند. چرا که ممکن الوجود زمانى به کمال مى رسد که به واجب الوجود بپیوندد، هر چند که یکى از بارزترین صفات ثبوتیه خداوند صمد است و احتیاجى به عبادت و ستایش ما نداشته و اساسا بى نیازى کمال اوست .
ان تکفروا انتم و من فى الارض جمیعا فان الله لغنى حمید.
اگر شما و همه مردم زمین کافر شوید و از پرستش او سرپیچى کنید خداوند بى نیاز و ستوده است .
گر جمله کاینات کافر گردد بر دامن کبریایى اش ننشیند گرد
الهى انت الغنى بذاتک ان یصل الیک النفع فلک فکیف لا تکون غنیا عنى .
خدایا تو بى نیازتر از آنى که حتى نفعى از سوى خودت به تو برسد، پس ‍ چگونه از من بى نیاز نباشى .
آرى احتیاج و نیاز از صفات و خصوصیات پدیده است ؛ اما آیا خداوند جزء پدیده هاست و یا مظاهرى از آنها است که عبادت ما او را ارضاء و اقناع کند.
آیا معلم احتیاجى به درس خواندن دانش آموز دارد که او را تشویق به درس ‍ خواندن نموده و گاهى نیز به اجبار و تهدید او را وادار به فراگیرى دروس ‍ خود مى کند؟!
درس خواندن و یا نخواندن دانش آموز چه سود و زیانى براى معلم دارد؟ آیا معلم محتاج درس خواندن دانش آموز خود است ؟ همین مساله در مورد خدا که اول معلم انسانها است ، صادق است .
قرآن به انسانها که شاگردان مکتب اویند دستور نماز مى دهد، چرا که نزد خدا بهترین راه رسیدن به کمال و سعادت واقعى همان انجام فرایض دینى بویژه نماز است . امام صادق علیه السلام مى فرماید:
در نزد خدا مقاماتى است که بدون دعا نیایش و نماز کسى به آن کمالات نمى رسد. (22)
اى انسان اگر مى خواهى متخلق به اخلاق الله شده و کسب کمالات عالیه نمایى ، یک راه در پیش دارى و آن عبادت است و تنها از طریق ارتباط با معبود و راز و نیاز با اله خود است که به سوى پاکیها و صفات عالیه انسانى روى مى آورى و اگر از معبود و اله خود قطع رابطه نمایى ، اى بسا که زود باشد در دام شیطان ، دشمن قسم خورده خود، گرفتار شوى ، چه زمانى که تو با معبود خود سخن مى گویى دشمنان تو، ابلیس و ذریه اش ، از تو مى گریزند و این هنگام است که فرشتگان پیرامون تو ایستاده ، تو را مقتداى خود دانسته و خداى را به امامت تو عبادت مى کنند ولى همین که در نماز و یاد معبود خود مسامحه نمودى و او را به فراموشى سپردى ، شیاطین گرداگردت براى منحرف کردنت از مسیر کمال و سعادت دنیا و آخرت جمع گردند و تا تو را با وساوس شیطانى خویش از مسیر الله منحرف نسازند، آرام ننشینند. پس تو اى انسان با سلاح ایمان و نماز به مبارزه با دشمن دیرینه ات ، شیطان ، برخیز و کمر او را با اذکار نماز بشکن که نماز نیکو حربه اى است در به زانو درآوردن ابلیس و ذریه او. اما پاسخ دیگرى که به این سوال چرا نماز بخوانیم (23) مى توان داد این است ؛ کسانى که این سوال را مطرح مى نمایند، از دو حال خارج نیستند:
الف یا قلبا به وجود خدا و حقانیت پیامبر صل الله علیه و آله و ادیان گذشته و ائمه معصومین علیه السلام ، معتقد هستند.
ب یا اینکه در وجود خدا و بزرگان دین ، شک و شبهه اى دارند که در صورت دوم باید قبل از طرح سوال فوق الذکر در پى مطالعه و جستجو در آفاق و انفس وکتب مربوطه ، اعتقاد خود را به وجود مبدا و ادیان گذشته و ائمه علیه السلام و عصمت آنان محکم کنند.
اما کسانى که به خدا و پیامبر و ائمه هدى و حکمت و علم بى پایان آن ایمان دارند، بدون هیچ چون و چرایى تعبدا به هر یک از دستورات و احکام دینى گردن مى نهند، چنانکه وقتى بیمارى براى معالجه بیمارى خود، نسخه اى را از پزشک حاذق حکیم و دانا و آگاه به کار خویش دریافت نمود، بى هیچ چون و چرایى براى سلامت و بهبودى خود مو به مو به دستورات پزشک عمل مى نماید.
به عبارت بهتر؛ وقتى بیمار به پزشک مراجعه مى کند پس از تشخیص ، تعدادى دارو از قبیل شربت ، قرص ، کپسول ، و آمپول براى بیمار مى نویسد و دستور مى دهد که مثلا فلان قرص را هر 8 ساعت یکبار میل نموده و آمپول را هر روز یک بار سر وقت معین تزریق نماید. و ضمنا به بیمار توصیه مى کند که از خوردنیها و چیزهایى که بیمارى را تجدید مى کند، جدا خوددارى کند.
مثلا از خوردن غذاهاى سرخ کرده ، چربى ، ترشیها، گوشت ، غذاهاى سنگین ... پرهیز نماید. و بیمار بدون هیچ پرسشى از فلسفه این داروها، چون به علم و تخصص پزشک خود ایمان دارد به یکایک دستورات پزشک در وقت معین عمل مى کند. (24)
تازه اگر بیمار بگوید: تا من از خواص یکایک این داروها آگاهى نیابم آنها را مصرف نمى کنم . طبعا پس از مدتى خواهد مرد که البته هیچ بیمار عاقلى چنین نمى کند.
آرى همانطور که بیمار در مراجعه به پزشک ، خود را در اختیار او قرار مى دهد و یا مثلا اتومبیل و ساعت خود را براى تعمیر در اختیار مکانیک و ساعت ساز قرار مى دهد و سوال پیچ نمى کند چون به علم و آگاهى آنها در کار خود اعتقاد و یقین دارد. در مسائل عبادى نیز انسان باید به فرامین الهى بدون هیچ چون و چرایى گردن نهد.
آرى شخص نماز گزار و معتقد به خداى حکیم ، آگاه است که هیچ یک از دستورات خداوند بودن حکمت نیست و او همه احکام دینى را در نسخه هایى کتب آسمانى توسط پیامبران براى سعادت و خوشبختى و خیر و صلاح بشر بیان داشته است . پس نماز گزار هر یک از احکام دینى را بدون دانستن فلسفه آنان با جدیت کامل انجام مى دهد، هر چند عملى که از روى شناخت و آگاهى صورت پذیرد، به مراتب از عملى که از روى جهل و ناآگاهى صورت مى پذیرد، بهتر است ؛ لکن این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که ما بنده و عبد اوییم . بنابراین نباید روحیه تعبد و تسلیم پذیرى در برابر دستورات او را از یاد ببریم . حسن ختام این مقوله سخن جالب دیل کارنگى است که در پاسخ این پرسش مى گوید:
اگر من از کشف فلسفه و رموز دعا و نماز عاجزم ، دلیل بر این نمى شود که از یک زندگى سعادتمندانه اى که عبادت به همراه دارد، استفاده نکنم .



موضوع :


طبق آیات قرآن کریم، شیطان پس از آن که از درگاه خداوند متعال رانده شد، چند مرتبه با خداوند اعلام جنگ کرد. از جمله، به خداوند گفت:

قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی‏ لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیم‏ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرین (1)

گفت: «پس به سبب آن که مرا به بیراهه افکندى، من هم براى فریفتن آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست، آن گاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها مى‏تازم، و بیش‌ترشان را شکرگزار نخواهى یافت.»

امام باقر (ع) در ذیل این آیه‌ی شریفه می‌فرمایند:

أَمَّا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ فَهُوَ مِنْ قِبَلِ الْآخِرَةِ لَأُخْبِرَنَّهُمْ أَنَّهُ لَا جَنَّةَ وَ لَا نَارَ وَ لَا نُشُورَ وَ أَمَّا خَلْفَهُمْ یَقُولُ مِنْ قِبَلِ دُنْیَاهُمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَ آمُرُهُمْ أَنْ لَا یَصِلُوا فِی أَمْوَالِهِمْ رَحِماً وَ لَا یُعْطُوا مِنْهُ حَقّاً وَ آمُرُهُمْ أَنْ یُقَلِّلُوا عَلَى ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ أُخَوِّفُهُمْ عَلَیهم الضَّیْعَةِ وَ أَمَّا عَنْ أَیْمَانِهِمْ یَقُولُ مِنْ قِبَلِ دِینِهِمْ فَإِنْ کَانُوا عَلَى ضَلَالَةٍ زَیَّنْتُهَا لَهُمْ وَ إِنْ کَانُوا عَلَى هُدًى جهدت عَلَیهِم حتّی أُخْرِجهُمْ مِنْهُ وَ أَمَّا عَنْ شَمَائِلِهِمْ یَقُولُ مِنْ قِبَلِ اللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَات‏ (2)

این که می‌گوید: از پیش رو می‌آیم، یعنی از راه آخرت که به آنها می‌گوید: نه بهشتى است، نه دوزخى و نه رستاخیزى.

امّا از پشت سر این است که، یعنی از راه دنیایشان آنان را به گردآوری مال وا می‌دارد و فرمان می‌دهد مالى را در راه صله‌ی رحم صرف نکنند، و از آن حق کسی را ندهند و بر فرزندان خود هزینه ندهند و از نابود شدن مال آنها را می‌ترساند.

امّا از سمت راست، یعنی از راه دین آنها که اگر در گمراهى باشند، آن را براشان زینت می‌بخشد و خوش‌نما می‌سازد، و اگر بر راه حقند، می‌کوشد تا آنان را از آن بیرون برد. امّا از سمت چپ، یعنی از راه لذّت‌ها و شهوات آنان را می‌فریبد.

این آیه‌ی شریفه، زنگ خطری برای همه‌ است. پروردگار عالم تذکر داده است که ای انسان، این شیطان برای تو دشمن بزرگی است؛ شیطان به کار خود عالم است، روان‌شناس است، می‌داند از چه راهی بیاید و تو را گمراه کند. مواظب این دشمن باش. بنابراین توجه به این نکته ضروری است که شیطان از هر راهی بتواند، تلاش می‌کند تا ما را بدبخت کند. او به افراد متدیّن نمی‌گوید: دزدی کن، شیطان اصلاً از این راه وارد نمی‌شود؛ زیرا از این راه تیغش نمی‌بُرد، بلکه می‌گوید: با غیبت کردن، با شایعه پخش کردن و با تهمت زدن آبروی مردم را بریز. شیطان هر کسی را از راهی مناسب خودش گمراه می‌کند.

و از راه‌های مهم شیطان برای گمراه کردن مقدّسین همین قضیه‌ی وسواس است که اگر کسی به آن مبتلا شود، بسیار مشکل است روی سعادت ببیند، مگر این که خود را از شرّ آن نجات دهد، وگرنه باید بداند که جهنّم را برای خود مهیّا کرده است. وسواس و وسواسی‌گری بلایی مُهلک است که انسان با آن نمی‌تواند بهشتی شود؛ انسان وسواسی باید دست از وسواس خود بر‌دارد، وگرنه چنانکه سرطان آدم را می‌کشد، وسواس هم انسان را به نابودی می‌کشاند. سرطان به جسم انسان اثر می‌گذارد، اما وسواس انسان را از نظر روحی نابود می‌کند که بسیار بدتر از سرطان است؛ زیرا بیمار سرطانی می‌تواند به بهشت برود، امّا انسان وسواسی غالباً بدون ایمان از دنیا می‌رود.

 



موضوع :


<   <<   6   7   8   9   10      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز