سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
تدبر در قرآن
آیه قرآن
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 51340
  • بازدید امروز: 64
  • بازدید دیروز: 10
  • تعداد کل پست ها: 93
درباره
آرشیو مطالب
صفحات مجزا
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
دانشنامه سوره ها
سوره قرآن
کاربردی



شنیده مى شود، در دوران گذشته و در میان چادرنشینان دور از آبادى ، زنانى بوده اند که چون از شوهر خود، علاقه و محبت نمى دیدند، در خانه فال بین و رمال و جادوبند را مى زده و مبالغى از پول خود، یا پول شوهر را به او مى داده اند، تا فال آنها را بگیرد و باطل السحرى به آنها بدهد و بخت بسته آنها را باز کند و محبت و علاقه شوهر را به آنها باز گرداند.

پیداست که این اعمال موجب مى شود که زن از خانه بیرون رود، از کارخانه بازماند و در نتیجه بى مهرى و عدم علاقه شوهر نسبت به او زیادتر شود. این زن مى بایست فکر کند که بى مهرى شوهرش نسبت به او چه علتى دارد؟

به نظر اینجانب اگر آن زن به شوهرش سلام مى کند و گاهى به استقبال و بدرقه او مى رود و زبان خوش دارد و آنچه را در این کتاب از قول خدا و پیغمبر و ائمه (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل نمودیم ، عمل مى کند و باز هم شوهرش نسبت به او بى علاقه و بى محبت است ، ممکن است علتى روانى و نهانى داشته باشد که براى امتحان بد نیست فقط یک مرتبه به دعانویسى مسلمان نه حقه باز رجوع کند، ولى با حساب (دو دو تا چهار تا) گمان نمى کنم ، مردى در روى کره پهناور زمین وجود داشته باشد که هر چه محبت و علاقه و فداکارى از همسرش ببیند، باز هم بى مهر و بى علاقه باقى ماند. گمان ندارم خداوند عادل چنین انسانى با چنین دلى سخت تر از سنگ و فولاد آفریده باشد، و اگر چنین موجود انسان نما و ناپاکى وجود داشته باشد، گمان ندارم هیچگونه دعا و جادوبندى در او تاثیر کند و باز چنانکه گفتم گمان ندارم چنین زنانى در زمان ما، به این افکار خرافى وجود داشته باشند.

دلیل

132- قال على (علیه السلام ): اءقبلت امراءه الى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) فقالت یا رسول الله ان لى زوجا و له على غلظه و انى صنعت به شیئا لاءعطفه على فقال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) اف لک کدرت دینک لعنتک الملائکه ...

على (علیه السلام ) فرمود: زنى نزد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و عرض کرد: اى رسول خدا، من شوهرى دارم که نسبت به من خشونت دارد و من درباره او کارى کرده ام که نسبت به من مهربان شود. رسول خدا فرمود: اف بر تو، دینت را تیره و مشوش کردى (که جادوگرى را از دستورات دین دانستى ) فرشتگان نیکرفتار و فرشتگان آسمان و زمین تو را لعنت کردند، آن زن روزها روزه مى گرفت و شبها عبادت مى کرد... رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: این کارها براى او فایده ندارد مگر آنکه شوهرش از او راضى شود.

 



موضوع :


آوردن مثل در میان هر قوم و ملت و نزد اهل هر لغت و زبانى مرسوم است و فایده آن این است که گوینده با آوردن مثل مى تواند مقصود خود را روشن تر و بهتر ادا کند و اگر آن مثل مطابق حقیقت باشد، مطلب را در ذهن شنونده بهتر و بیشتر جایگزین مى کند و بلکه او را براى شنیدن سخن آماده تر و شائقتر مى نماید.

قرآن کریم براى هدایت انسانها مثلهاى بسیارى آورده و در پایان مى فرماید: (( این مثلها را براى مردم مى زنیم شاید تفکر کنند اندرز گیرند. ))

درباره (( زن )) و نشان دادن ماهیت و حقیقت او، در میان هر قومى و ملتى مثلهائى وجود دارد که نشان دهنده فرهنگ و طرز فکر آن ملت است و مجموع آنها نشان دهنده حقیقت و واقعیت زن .

ما در این درس ، ابتدا ضرب المثلهاى اقوام و ملل را نسبت به زن مى آوریم و در پایان ، ضرب المثلهااى را که از قرآن و اسلام نسبت به زن استفاده مى شود، بیان مى کنیم و در پایان با تذکر چند مطلب کوتاه ، قضاوت را به خوانندگان بصیر و منصف وا مى گذاریم .

1- آرژانتینیها

زن بد و زن خوب هر دو به شلاق احتیاج دارند.

2- افریقائیها

زن زیبا، خواهر مردان بسیارى است .

پوشش زن به قیمت آرامش دل شوهر است .

هر قدر با زن صمیمى باشى قلبت را به او وامگذار.

زن حکم اسب را دارد، کسى که او را مى راند صاحب اوست .

آنچه را شیطان در سال مى کند، پیر زنى در یکروز انجام مى دهد.

اطاعت از زنان ، رفتن به دوزخ است .

زن حکم پتو را دارد اگر به خود بپیچى ناراحتت مى کند و اگر دورش ‍ بیندازى سرما مى خورى .

زن بى حجب و حیا آش بى نمک است .

3- آلبانیها

زن را به دروغ و سگ را با استخوان راضى کن .

زنى که مى خواند، شوهر مى خواهد.

4- آلمانیها

آنجا که زن حکومت دارد، شیطان سر پیشخدمت است .

زن شکل فرشته و قلب افعى و شعور خر دارد.

کسى که زن ثروتمند بگیرد، آزادى خود را فروخته است .

وقتى زنى مى میرد، یک فتنه از دنیا کم مى شود.

مرد پیرى که زن جوان بگیرد، مرگ به قهقهه مى افتد.

کارى که شیطان از عهده برنیاید، زن انجام مى دهد.

مراقبت از یک جوال مگس آسانتر است تا مراقبت از یک زن .

زن چون پیاز، سفید و زیباست ، اما وقتى آنرا بشکافى نه مغز دارد، نه قلب و آنگاه فقط باید قطرات اشک فروریزى .

بین (( بله )) و (( نه )) زن یک سوزن هم جا نمى گیرد.

شیطان ده ساعت وقت لازم دارد تا یک مرد را گول بزند ولى زن یک ساعت ده مرد را اغفال مى کند.

زنى که کسى همراه ندارد، همراه همه است .

گریه زن ، دزدانه خندیدن است .

زن بدون مرد، باغ بدون دیوار است .

زن ، زیبایى را بر فضیلت ترجیح مى دهد.

5- بومیهاى آمریکا

زن و زمین منشا جنگند.

زن زیبا، زحمت زیبا.

دهان زن تعطیل بردار نیست .

6- اسپانیولیها

خوشبختى یا بدبختى مرد زن اوست .

از زن شرور بر حذر باش و به زن خوب اعتماد مکن .

به زن بى صدا و سگ ساکت اعتماد مکن .

زن کسى را که دوست دارد تحقیر مى کند و کسى را که از او بدش مى آید مى ستاید.

7- استونیها (255)

گیسوى زن دراز است و عقلش گرد.

زن را جوان بگیر و جگر را گرم بخور.

از خاندان متمول اسب بخر و از خاندان فقیر زن بگیر.

اگر مى خواهى همه دنیا از مطلبى با خبر شوند، به زن بگو.

زن را چون بطرى محکم نگهدار.

دختران که همه خوبند پس زنان بد از کجا مى آیند؟

زن زیبا بهشت چشم و دوزخ روح و برزخ جیب است .

زن در پائیز عاقلتر از مرد در بهار است .

زن هیچگاه از زن تمجید نمى کند.

آب در غربال بهتر مى ماند تا راز در دهان زن .

8- اعراب

بدنامى زن زایل شدنى نیست .

زن کچل به موهاى دختر خاله اش مى نازد.

زن باید با مردى که او را دوست دارد، ازدواج کند، نه با مردى که طرف عشق اوست .

9- انگلیسیها

زن شرى است مورد نیاز.

مردى که زن مى گیرد، مثل کسى است که میمون مى پروراند. او باید مسئول خرابکاریش هم باشد.

زن اسلحه یى بجز زبان ندارد.

زن زشت درد دل است و زن زیبا دردسر.

زن در 10 سالگى فرشته ، در 15 سالگى طاهره ، در چهل سالگى ابلیس و بعد از آن عفریته است .

کسى که زن را دوست ندارد پستان خوک را مکیده است .

سگ همیشه قابل اعتماد است و زن تا اولین فرصت .

زن به رویت مى خندد و گلویت را مى برد.

به زن بگو زیبایى تا از خوشى دیوانه اش کنى .

زنى که بزک مى کند تابلوى (( به اجاره داده مى شود )) را نصب مى کند.

زنى هر اندازه به سر و وضع خود دقیق باشد، نسبت به خانه و زندگى بى قید است .

اگر زن به اندازه خوبیش کوچک مى بود، سراپایش با یک پوست نخود پوشیده مى شد.

نصیحت زن چیز مهمى نیست ، ولى کسى که آنرا نپذیرد دیوانه است .

فکر زن و باد زمستانى اغلب متغیرند.

دختر عفیف اگر پایش شکسته باشد، بهتر است تا براى تفریح از خانه دور ماند.

زن و موسیقى تاریخ بردار نیست . (256)

زن چون بادنماى کشتى است ، به هر طرف که باد آید متمایل مى شود.

وجود زن در امور کشورى مثل وجود میمون در دکان شیشه گرى است .

زن هر وقت بتواند مى خندد و هر وقت بخواهد مى گرید.

زن با اینکه دلیل و منطق سرش نمى شود، همیشه حرف آخر با اوست .

وقتى زن خانه تنبل شد، کلفت هم با دهانش کار مى کند.

اگر از زن خود الاغ بسازید، او هم از شما گاو مى سازد.

زن آنقدر که به نظر مى آید. پیر است و مرد آنقدر که احساس مى کند.

زن خوب محصول شوهر خوبست .

کسى که با زن بیوه اى 3 فرزند دارد، ازدواج کند، با چهار دزد ازدواج کرده است .

زن بیوه مگیر، جز آنکه شوهرش را به دار آویخته باشند.

10- ایتالیائیها

زن و گاو را از شهر خودت انتخاب کن .

خنده زن زیبا، گریه کیف پول آقاست .

زن در کنار پنجره ، مانند انگور در معبر آویزان است .

11- ایرانیان

زن بلاست ولى هیچ خانه اى بى بلا نباشد.

اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟

زن و اژدها هر دو در خاک به

خداى زن مرد است .

زن یکى ، خدا یکى .

12- ایرلندیها

سه موجود قانون بردار نیست : زن و قاطر و خوک .

خوک مزاحمتر از بز است و زن مزاحمتر از هر دو.

سه طبقه از مردان از شناسائى زنان عاجزند: جوانان و پیران و میان سالان .

13- برمه ئیها

زن در گهواره هم که هست خودش را معرفى مى کند.

زن کور باشد بهتر است تا بسیار زیبا.

14- بلغاریها

خانه بدون زن ، مثل چاه بدون دلو است .

زن بى شوهر مثل اسب بدون دهنه است .

زن زیبا 3 شوهر لازم دارد: 1- مالدارى که خرجش را بدهد. 2- زیبائى که با او عشق ورزد. 3- اوباشى که او را کتک زند.

زن فقط سنش و آنچه را که نمى داند مخفى نگه مى دارد.

15- بوسنیها (257)

از زن ریشدار و مرد بى ریش بر حذر باش .

16- پرتغالیها

زن و گوسفند را باید زود به خانه آورد (و گر نه نصیب گرگ مى شوند.)

17- پشتوها عقل زن زیر پاى اوست .

زن خوب آنست که یا در خانه باشد یا در گور.

مردان چون کوهند و زنان چون اهرم .

18- چکها

خانه بدون زن مثل چمن بدون شبنم است .

دود و چکه و زن قرقرو، مرد را از خانه فرار مى دهد.

محال است که سگ را از عوعو کردن و خروس را از قوقولى قوقو کردن و زن را از قرقر کردن بازداشت .

19- چینیها

زن زشت و مال کم ، قلعه و حصار لازم ندارد.

اگر مردى به زنش خیانت کند، از خانه به خیابان تف انداخته است و اگر زنى به شوهرش خیانت کند، از کوچه به خانه تف انداخته است .

پسرت را در اتاق و زنت را در بستر نصیحت کن .

چنانکه حباب مى ترکد، زن راز افشا مى کند.

مرد گمان مى کند که مى داند ولى زن معتقد است که بهتر مى داند.

وقتى مردى دیوانه زنى مى شود باید صبر کرد، خود آن زن او را عاقل مى کند.

وقتى زن با لبانش مى گوید (( نه )) با چشمانش مى گوید: (( بله ))

زن از مصیبت دیگران خوشحال و از نعمتشان بدحال مى شود.

کاخ بزرگان را زن پر کرده و کلبه فقرا را بچه .

20- داهومیها (258)

زن شلخته داشتن بهتر از مجرد بودن است .

99 درصد آرزوهاى زن شاید بر شوهر معلوم باشد اما صددرصد آن را شیطان هم نمى داند.

21- دانمارکیها

سه زن و یک غاز، یک راسته بازار.

22- روسها

نه جوجه را مرغ مى نامند و نه زن را انسان .

وقتى دخترى متولد مى شود، چهار دیوار مى گرید.

زن سایه است ، تعقیبش کنى ، فرار مى کند، فرار کنى تعقیبت مى نماید.

کسى که با زن بیوه جوان عروسى نکرده باشد نمى داند بدبختى یعنى چه .

آزادى حتى زن خوب را هم فاسد مى کند.

اگر زنت به تو تملق گفت حتما نقشه سوئى در سر دارد.

زن دو روز عزیز است : روزى که به خانه ات مى آید و روزى که به خاک سپرده مى شود.

زنت را چون جانت دوست بدار ولى او را از ترس بلرزان .

زن کوزه نیست که بشکند از زدنش دریغ مکن .

هر چه زنت را بیشتر بزنى غذاى بهتر مى خورى .

زن در آن واحد 77 فکر دارد.

شهادت زن علیه شوهر مسموع نیست .

زن بى جهت شکایت مى کند، عمدا دروغ مى گوید، آشکارا مى گرید و مخفیانه مى خندد.

به گریه زن و لنگى سگ گول مخور.

اگر مردى زن زیبایش را روزى 3 بار نزند از دیوار بالا مى رود.

مرد عاقل در گریه زن چیزى جز آب نمى بیند.

اگر مردى خیلى پیر و شکسته است ، تقصیر زنش مى باشد.

زن را با چکش بکوب و از آن طلا بساز

23- رومانیها

زنان راه گریه بلدند تا دروغ بگویند

بهترین زنان هم دنده اى از شیطان دارد

اگر پیر زنى را گول زنى ، شیطانى را به دام آرى .

24- ژاپونیها

زبان زن خنجرى است که هرگز زنگ نمى زند.

زن خوب آنست که کدبانوى خوبى باشد.

به زنت تا آنجا اعتماد کن که چشم مادرت او را مى پاید.

25- سوئدیها

کسى که زنش را بزند 3 روز گرسنگى مى کشد و 3 روز هم کارش تعطیل است

کسى که زنش با او با وفا و زنبور با او مهربان باشد، ثروتمند مى شود.

شب و زن و عشق ، مرد را به اشتباه مى اندازد.

26- سیامیها (259)

مرد خود ثابت و مستقل است ولى ثبات و استقلال زن به مرد است .

27- صربستانیها (260)

به محصولت تا به انبار نریزى و به زنت تا در گورش نسپارى اعتماد مکن .

وقتى خدا به مردى غضب مى کند، یگانه دختر یک خانواده را به زنى به او مى دهد.

زن زیبا و مال دنیا خائن ترین چیزهاست .

28- مردم غنا (261)

زن را هم مانند سگ مى شود به یک تکه استخوان اغوا کرد.

29- فرانسویها

از آشپز خوب و زن جوان بر حذر باش .

زن صابون مرد است

زن زشت درمان واقعى عشق است

انتخاب زن و هندوانه مشکل است

بدون زن ، مرد موجودى خشن و نخراشیده است

مردى از چوب به زنى از طلا مى ارزد.

به زنى که دم از تقوى زند اعتماد مکن .

زن و کشتى همیشه در معرض واژگون شدن هستند.

30- فنلاندیها

زن را از ده بگیر نه از خیابان .

در خانه ، نه شاخ بز لازم است و نه ثروت زن .

مرد براى کار از خانه بیرون مى رود و زن براى اینکه او را تماشا کنند.

31- کردها

زن قلعه ایست که مرد زندانى آنست .

تمام شعور زن در خانه است ، اگر از آن خارج شد فاقد ارزش ‍ مى گردد. (262)

32- کوبائیها

زن و سگ را باید دنبال نژادشان رفت .

33- گرجیها (263)

اگر زن خوب بود، خدا هم یکى براى خودش درست مى کرد.

اسلحه زن اشک اوست .

34- لاتین ها (264)

شیطان هم نمى داند که زن چاقویش را کجا تیز مى کند.

اگر یک عمر زنت را بر دوش گیرى و فقط یک لحظه او را زمین بگذارى ، خواهد گفت خسته ام :

زن یکصد مذهب عوض مى کند تا به خواهش دلش برسد.

35- اهالى ماداگاسکار

زن جوان آشپز بدى است .

36- مردم مالایا

زنى که از خانه بیرون مى رود، حکم باغى را دارد که در مسیر گله قرار گرفته باشد.

37- مراکشیها

با زنت مشورت کن و عقیده خودت را اجرا نما.

زن لباس است و هوش ثروت

38- مسیحیان

خدایا مرا به هر طاعونى گرفتار کن ، جز طاعون قلب و به هر شرارتى دچار ساز، جز شرارت زن .

39- مصریها

زن اگر چانه اش کمتر مى شد محبوبتر مى شد.

حسادت زن کلید طلاق او است .

40- نروژیها

زن ابتدا کنیز، بعدا رفیق ، در آخر آقا بالاسر است .

زن قبل از عروسى مى گرید و مرد بعد از آن .

گوشت را به خواستگارى بفرست نه چشمت را.

زن مثل نعناع است هر چه او را بیشتر بکوبى ، بویش بهتر است .

شیطان زن را بلعید، ولى از هضمش عاجز ماند.

نه ماهى بدون استخوان است و نه زن بدون جنون .

به سگى که مى خوابد و به جهودى که قسم مى خورد و به زنى که گریه مى کند اعتماد مکن .

41- هلندیها

وقتى در خانه زن خوبى باشد، خوشى از در و دیوار مى بارد.

42- هندیها

سواد براى زن ، مانند خنجر در کف میمون است .

قول زن نقش بر آب است .

بدون زن خانه جاى شیطان است .

ورود زن آغاز سعادت است .

زن در نبودن شوهر مى گرید و زمین در نبودن آب

هزار مرد با هم توافق مى کنند ولى توافق دو خواهر محال است .

مرد شهوت را دوست دارد و زن مرد را

زن و کیف پولت را محکم ببند و همراهت بردار.

زن زیبا مال همه است و زن زشت مال خودت

به ابلیس پناه بده ولى به زن راه مده .

43- هنگریها - مجارستانیها

از زن و شر و خیار هر چه کمتر بهتر.

44- یونانیها

شرهاى سه گانه عبارتند از طوفان و آتش و زن .

یا زن نگیر یا اگر گرفتى نگذار آقایى کند

زن گرفتن شرى است که مردان برایش دست به دعا برمى دارند.

45- یهودیها

اگر دیدى الاغ از نردبان بالا رفت ، زن هم عقل پیدا مى کند.

براى خرید زمین خیزبردار و براى زن گرفتن ، دست به عصا راه برو.

وقتى مرد پیر، زن جوان مى گیرد، مرد جوان مى شود و زن پیر.

از نظر اسلام

زن امانت خداست نزد شوهر.

زن لباس شوهر است و شوهر لباس زن .

زن ریحان است نه قهرمان .

زن عقربى است شیرین گز.

زن شرى است که گزیرى از آن نیست .

زن مانند استخوان کج است ، اگر بخواهى راستش کنى مى شکند.

زن بهتر است متکبر و بخیل و ترسو باشد.

جز با زنان عاقل و آزموده مشورت مکن .

غیرت ورزى بیجاى مرد، زن را به فساد مى کشاند. (265)

اکنون به نکاتى چند اشاره مى کنیم :

1- برخى از این ضرب المثلها حقایقى است روشن که ملتى در اثر مطالعه و آزمایش چندین صد ساله به آن رسیده است ، آنها را نباید تنها به عنوان چاشنى و نمک کتاب به حساب آورد بلکه بعضى از آنها به راستى سحر بیان است و معجزه قلم . مانند مثل استونیها براى زن زیبا و دومین مثل کردها.

اگر در ماخذ اسلامى عین این مثل ها پیدا نشود، ولى همان معانى به صورت و لفظى دیگر بیان شده است ؛ مانند مثلهایى که درباره پرهیز از ازدواج با بیوه زن و پیره زن گفته اند که در اسلام به صورت تشویق به ازدواج با دوشیزه باکره بیان شده است .

2- اندکى از این ضرب المثلها نه واقعیت دارد و نه حقیقت ، بلکه در اثر رفتار بد زنان معدودى آن جمله پیدا شده است . شاید هم مثل شایع نباشد.

3- شاید بعضى بگویند: مثلهایى که زن را زشت و منفور جلوه مى دهد، اکنون در اروپاى متمدن بکار نمى رود. آن مثلها، در زمان پیش از انقلاب فرهنگى اروپا مرسوم بوده است . مى گویم شاید چنین باشد، ولى حقیقت این است که این مثلها در اثر مطالعه هزاران سالى که انسان بر روى موجود (( زن )) کرده است پیدا شده و یک حقیقت طبیعى و تاریخى است ولى اکنون اگر به کار نرود به خاطر عارضه سالوسى امپریالیسم جهانخوار است که مى خواهد در برابر زن چاپلوسى کند تا او را به دام لعنتى خود اندازد، چنانکه در درس قبل توضیح دادیم .

4- بیشتر این ضرب المثلها، از نظر اسلام قابل تخصیص است ، بلکه مى توان گفت هیچیک از آنها کلیت مطلق ندارد چنانکه از مثلهاى متناقض ‍ پیداست : روسها و نروژیها، زدن زن را توصیه مى کنند و سوئدیها زدن زن را موجب تعطیل کار و گرسنگى کشیدن مرد مى دانند.

5- گویندگان این مثلها، غالبا حقیقت را دریافته اند، ولى بعضى از آنها در مقام عبارت و بیان ، راه مبالغه و افراط پیموده اند، ولى اسلام در همه موارد - زن را چنانکه هست ، بدون کم و زیاد معرفى نموده است . هیچگاه در اسلام زن بدتر از شیطان و همردیف آتش و طوفان معرفى نمى شود.

6- ظرافت و لطافت ادبى را در بیشتر این مثلها نباید فراموش کرد و از همه آنها نمى توان معناى مطابقى را انتظار داشت مثل جمله (( اگر زن خوب بود خدا یکى براى خودش انتخاب مى کرد. ))

7- هیچیک از این ضرب المثلها که نمایانگر فرهنگ و طرز فکر ملتهاست در احترام زن به پاى اسلام نمى رسد. کدامیک از این ضرب المثلها، شخصیت والاى زن را مانند مفهوم والا و عمیق (( خدا و امانت )) را چنانکه مسلمان مى فهمد، بفهمد؟ این آفریننده زن و مرد است که مى گوید زن و شوهر لباس ‍ یکدیگرند.

8- بدون استثنا از تمام ضرب المثلها، اصالت و تقدم مرد در زندگى زناشویى فهمیده مى شود و طفیلى بودن و تاءخر و فرعى بودن زن . در تمام این ضرب المثلها یکى مانند (( هن لباس لکم و انتم لباس لهن )) یافت نمى شود که تساوى و برابرى این دو جنس را بفهماند. اسلام اگر تقدم مرد را بر زن مطرح مى کند مانند (رجال قوامون على النساء) است که دلیل آنرا در درس بیست و چهارم بیان کردیم .

 



موضوع :


( اعْلَمُوَّاْ اءَ نَّمَا ا لْحَیَوا ةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِى ا لاَْمْوَا لِ وَا لاَْوْلَدِ کَمَثَلِ غَیْثٍ اءَعْجَبَ ا لْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَلهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَمًا وَفِى ا لاَْخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَا نٌ وَمَا ا لْحَیَوا ةُ الدُّنْیَآ إِلا مَتَعُ ا لْغُرُورِ ).
((بدانید زندگى دنیا تنها بازى و سرگرمى و تجمّل پرستى و فخر فروشى در میان شما و افزون طلبى در اموال و فرزندان است ، همانند بارانى که محصولش ‍ کشاورزان را در شگفتى فرو مى برد، سپس خشک مى شود به گونه اى که آن را زرد رنگ مى بینى ؛ سپس تبدیل به کاه مى شود! و در آخرت ، عذاب شدید است ، یا مغفرت و رضاى الهى ؛ (به هر حال ) زندگى دنیا چیزى جز متاع فریب نیست )).
مى بدانید اینکه نبود بى ز سهو
این حیات دنیوى جز لعب و لهو
بازى اطفال و مشغولىّ بد
بازتان دارد ز خیرات ابد
جز تفاخر جز تکاثر زینتش
نیست در مال و ولد یا نعمتش
نیست جز آرایشى یعنى که آن
هم مباهات و تفاخر بینتان
در فزونى مال اولاد و عدد
تا چه بخشد حاصل این مال و ولد
زود این بازیچه گرددبر طرف
ماند از وى بر تو اندوه و اسَف
شادیش گردد به دل بر غم همه
زینتش ریزد فرو از هم همه
آنهمه فخر و مباهاتى که بود
چون شراره آتش افتد از نمود
مرتضى گفت اولش دنیا بکاست
اوسطش باشد عنا و آخر فناست (397)
حقّ به دنیا مى زند این سان مَثَل
کان بود مانند باران در محل
بر زمین آید بروید زان گیاه
کافران را در شگفت آرد بگاه
مؤ من اعجابش ز دنیا عبرتست
کافران را هم شگفت از زینت است
مؤ من و کافر ز اشیاى عجیب
مر تعجّب هر دو را باشد نصیب
آن شود بر قدرت حق منتقل
و ین شود بر صورت آن مشتغل
آن شود ادراک معقولش فزون
و ین ز محسوسات پا ننهد برون
از سیاحت کم خرد در شهرها
ننگرد جز باغها و نهرها
یا که اسباب و عمارات رفیع
یا که صنعتها و اشیاى بدیع
عارف از یک پرّ کاهى در نمود(398)
پى برد بر اصل و عنوان وجود
احمق ار بیند زمین و آسمان
ننگرد جز خاک از این ، جز دود از آن
از طبیعى دانشان بینى دو تن
هر دو را اندر کمال آن علم و فن
آن یکى ننهاده بیرون پا ز لَوْن (399)
و ین دگر بیند مُکوِّن (400) را ز کَوْن (401)
این زبرگ رَز(402) ببیند کَیْفِ مَىْ(403)
وان ببیند سبزى و ترکیب وى
برگ گردد روز دیگر خشک و زرد
مى فزاید بر شکوه و زور مرد
گفت زان ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ
زرد و خشک از بعد سبزى آن گیاه
بعد زردى خشک وا شکسته شود
همچنین مال جهان فانى بُوَد
ناورد بر وى خردمند التفات
زانکه او را نیست جز روزى ثبات
در جهان باشد زوال آن پدید
لیک اندر آخرت رنجش شدید
چونکه برگردد از این صورت ورق
هست خوشنودى و آمرزش ز حق
زندگى این جهان پر شرور
مى نباشد جز متاعى از غرور(



موضوع :


یکى از دستورهایى که پیشوایان دین در باب تلاوت قرآن به ما داده اند، خواندن از روى آن است و روى این مسئله تاکید فراوانى کرده اند. چه بسا علت این تاکید، بهره گرفتن از ((نورانیت )) قرآن است ، تا مسلمانان از آن بهره بیشترى ببرند و نورانیش در آنان اثر گذارد.
احادیثى از معصوم علیه السلام رسیده است که : انسان هر وقت مى خواهد قرآن بخواند. از روى خط قرآن تلاوت کند، زیرا قرائت از روى قرآن ثواب بیشترى دارد. از جمله احادیثى که بر این مطلب صراحت دارد، روایت اسحاق بن عمار است که به امام صادق علیه السلام عرضه داشت : جانم به قربانت ، من قرآن را حفظ کرده ام آیا از حفظ بخوانم یا از روى آن ؟
امام علیه السلام فرمود:
از روى آن بخوان . زیرا که قرائت از روى قرآن ثواب بیشترى دارد. مگر نمى دانى که نگاه کردن به قرآن علاوه بر خواندن آن ، مستقلا عبادت محسوب مى گردد.(46)
باز امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس قرآن را از روى آن تلاوت کند چشم وى نیز از قرآن بهره بردارى مى نماید و از عذاب او و پدر و مادرش هم کاسته مى شود گرچه با کفر از دنیا رفته باشند.(47)
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز در این باره فرمودند:
هیچ چیز بر شیطان سخت تر از آن نیست که انسان قرآن را از روى آن بخواند.
نیز روایت شده که فرمود: ((سهم چشم هایتان را از بادت بپردازید. پرسیدند: یا رسول الله ! سهم چشم از عبادت چیست ؟ فرمود: نگاه کردن به قرآن و تفکر در آن و پند گرفتن از شگفتى هاى آن است (48) )). و نیز چنین فرمود: ((برترین عبادت امت من تلاوت قرآن با نگاه به آن است.
از روایت فوق به دست مى آید که تنها خواندن قرآن ، تلاوت کامل و مطلوب نیست . بلکه علاوه بر خواندن اگر به آیات الهى ، نگاه شود و قرآن در مقابل فرد تلاوت کننده قرار داشته باشد بهتر است . شاید از این احادیث بتوان استفاده کرد که خواندن قرآن از روى آن به تدبر و تفکر نزدیکتر است تا حفظ خواندن .
تشویق به قرائت از روى قرآن ، داراى علل و اسرار قابل توجهى است از جمله :
اول : قرائت از روى آن باعث تکثیر و ازدیاد نسخه هاى قرآن مى گرد؛ زیرا اگر در قرائت قرآن تنها به نیروى حافظه قناعت و اکتفا شود مسلمانان به نسخه هاى قرآن احساس نیاز نمى کنند و تدریجا متروک و فراموش مى شود. در این صورت نه تنها نسخه هاى قرآن رو به ازدیاد و فزونى نمى رود بلکه کم کم از بین رفته و یا کمیاب خواهد گردید.
دوم : قرائت از روى قرآن آثار و خواصى دارد که در این احادیث به پاره اى از آن ها تصریح شده : از جمله آمده ، که هر کس قرآن را از روى آن بخواند چشم او از نگاه کردن به قرآن لذت مى برد و از آن بهره بردارى مى نماید و نور آن زیاد مى شود. چشم از دردها و بیمارى ها و نابینایى ، سالم و محفوظ مى ماند.
سوم : قرائت از روى آن سبب مى شود که خواننده در قرآن بیشتر دقت کند و از نکات دقیق و لطایفى که در آیات آن به کار رفته ، لذت و بهره بیشترى ببرد زیرا انسان از تماشاى مناظر و دیدنى هاى مورد علاقه اش لذت مى برد و این تماشا در دید و تفکر او حسن تاثیر، سرور و شادمانى مى بخشد. همچنان خواننده قرآن هر وقت نگاره خود را متوجه الفاظ قرآن کند و فکرش را در معانى آیات آن جولان دهد و در علوم و معارف الهى و حیات بخش و پر بهایش تفکر نماید، از این دقت و تفکر، قهرا در خود احساس لذت مى کند و در روح وى سرور و شادمانى و در دلش روشنایى و نورانیت خاصى پیدا مى گردد.
چهارم : باعث تخفیف گناه از والدین تلاوت کننده مى شود.
امام صادق علیه السلام در این رابطه فرمود: ((کسى که قرآن را از روى آن بخواند خدا دیدگان او را بهره مند مى گرداند و به وسیله آن گناهان پدر و مادرش را تخفیف مى دهد، اگرچه آنان کافر باشند.(50)
پنجم : رعایت حق قرآن مى شود. قرآنهایى که در منازل ، مساجد و اماکن متبرکه وجود دارد هرکدام حقى به گردن مسلمانان دارند. اداى حقوق آن ها، باز کردن ، نگاه کردن در آن ها و قرائت است .



موضوع :


در عالم هستى هیچ کتابى در فضیلت و برترى به پایه قرآن نمى رسد؛ زیرا نه تنها قرآن خلاصه و عصاره تعلیمات همه انبیاء الهى است ، بلکه از همه موجودات آفرینش برتر و والاتر است . پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در این باره فرمود:
القرآن افضل کل شى ء دون الله
فضیلت قرآن به جز خدا از همه چیز برتر و بالاتر است .(31)
فضیلت قرآن از همه کتاب هاى آسمانى بیشتر و بالاتر است ؛ زیرا کتاب هاى دیگر آسمانى براى برهه اى از زمان و مردم خاصى فرود آمده بود اما قرآن براى همه زمان ها تا روز قیامت و براى همه انسان ها در همه مکان ها حتى براى غیر انسان ها مانند جن نازل شده و همه موظف هستند به دستورات آن عمل کنند.
قرآن بهترین کلام و هدیه اوست ، و نیز تکلم خدا با بشر است . انسان عاقل و فهمیده به هیچ عنوان حاضر نیست بین او و قرآن فاصله بیفتد. مگر نه این است که گوش و چشم انسان مى خواهند لذت ببرند. چرا لذت را با شنیدن و دیدن آیات و کلام الهى تامین نکنند تا بخواهند از راه باطل چشم و گوش را به لذت مادى سرگرم کنند.
اگر براى انسان ، روشن و واضح شد که قرآن ، هم کلام الهى و هم تکلم خداوند با بشر است ، چرا به استقبال آن نمیشتابد!
اگر کسى مزاج روحى خود را با گناه مسموم کند از شهد و شیرینى قرآن لذت نمى برد. همان طور که انسان معتادى که مزاجش را مسموم کرده است ، نمى تواند از عسل لذت ببرد و فقط از آن سم ، لذت مى برد، لذا کسى هم که مزاج روحى خود را مسموم کند از تلاوت قرآن لذت نمى برد چرا که گناهان مانع مى شوند وى طعم گوارى کلام الهى را بچشد. قرآن اثر جود و بخشش الهى است که بر قلب بهترین افراد بشر نازل شده است ، و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هم در رساندن این بخشش الهى کوتاهى نکرده ، بلکه همه آن عطایا و مواهب الهى را به انسان هاى مستعد و قابل ، ابلاغ کرده است . قرآن به منزله یک تکلیف محض نیست ، بلکه عطاى خاص الهى است .
و چون آن حضرت در رساندن بخشش و بذل خداوند کوتاهى نکرده است . شما هم در پذیرش و فهمیدن آن کوتاهى نورزید.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
قرآن در گمراهى ، مایه هدایت و در نابینایى ، مایه روشنى و موجب بخشش لغزش ها است . قرآن انسان را از نابودى حفظ مى کند و از انحراف رهایى مى بخشد. فتنه ها را روشن مى سازد آدمى را از دنیا به آخرت مى رساند و کمال دین در آن نهفته است . هر کس از قرآن فاصله گرفت در آتش افتاده است .(32)
قرآن همان قانون خدایى و ناموس آسمانى است که اصلاح دین و دنیاى مردم را به عهده گرفته و سعادت جاودانى آنان را تضمین کرده است .
آیات آن سرچشمه هدایت ، راهنمایى و کلماتش معدن ارشاد و رحمت است . کسى که به سعادت همیشگى علاقمند است ، و سعادت و خوشبختى هر دو جهان را مى خواهد داشته باشد. بر وى لازم است که روز و شب با استوارتر سازد. و آیاتش را به حافظه خود سپرده و با مغز و فکر خویش درآمیزد تا در پرتو آن کتاب آسمانى ، به سوى رستگارى و سعادت جاودانى رهنمون شود.



موضوع :


<   <<   6   7   8   9   10      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز